بهجت روزگار
نویسنده مطلب: گل دختر
باران قشنگی میبارید. از پنجره کلاس پیدا بود. بعد از کلاس سواره و پیاده رفتم پاساژ قدس و کتاب مهندسی نرم افزار را دادم صحافی. ترجمهاش که چنگی به دل نمیزد لااقل رنگ و لعابش مرا بگیرد. ربع ساعت باید در پاساژ میگشتم تا کتابم آماده شود. چند مغازه دار جوان حلقه زدهبودند. شنیدم یکیشان گفت:« با اینکه همین بغل بوده ولی شهرستانیها زودتر از ما خبردار شدن.» میایستم و گوشهایم را تیز میکنم. خلوت بود. نگاهم کردند. راهم را گرفتم و رفتم. تلویزیون یکی از مغازهها نوارمشکی مورب زدهبود؛ یعنی شبکهی قم زده بود. طاقت نیاوردم و پرسیدم:
- «ببخشید آقا! خبری شده؟!»
- «بله. آقای بهجت فوت کردن.»
- -...
تمام دادههایی که از آیت الله بهجت داشتم به ذهنم میآیند. گفتهبودند حتی پیرها هم به درک ظهور امام زمان- عج الله- امیدوار باشند. (+) از آن طرف پاساژ یکی بلند میگوید: «بلند کن اون مداحی رو!» کتابم را میگیرم و از پاساژ بیرون میزنم.
در خیابان خبری نیست. از کنار حرم رد میشوم. دختری با پوشیه نشانی درب شماره 8 حرم را میپرسد. اینجا زندگی عادی است. ماشینها در رفت و آمدند. راه میروم. گریه میکنم؟ یک چیز دنیا کم شده. گلچین روزگار و سلیقهی خوشش. فکر میکنم زمین کج شده. یک جای قم یک منبع معنوی گم شده و ما سردرگم. به مسجد آقای بهجت میرسم. مسجد فاطمیه. قرار بود یک روز مادربزرگم را به اینجا بیاورم. هنوز شک دارم که خبر درست باشد. خلوت است. ولی راست است. از بلند گو قرآن میخوانند. بسم الله الرحمن الرحیم. قاری میزند زیر گریه. قسمت مردانه شلوغ شده. طبقه دوم را باز میکنند.
وقتی بر میگردم حیاط پر از مرد است. اوایل گذر خان دستهای عزاداری میکنند. میروم حرم زیارت. خیابان ارم را بستهاند. به شیشهی مغازهای اطلاعیه ترحیم ایشان را نصب کردهاند. سر کوچهی بیمارستان ولیعصر شلوغ است. خیابان خالی از ماشین است. از روی خطکشی وسط خیابان راه میروم. یعنی من چقدر به راه مستقیمم؟ چقدر طول میکشد تا تکوین تعادلش را بازیابد؟
سایت رسمی آیت الله بهجت
گزارش تصویری مراسم عزاداری آیت الله بهجت
تصاویری از آیت الله بهجتباران قشنگی میبارید. از پنجره کلاس پیدا بود. بعد از کلاس سواره و پیاده رفتم پاساژ قدس و کتاب مهندسی نرم افزار را دادم صحافی. ترجمهاش که چنگی به دل نمیزد لااقل رنگ و لعابش مرا بگیرد. ربع ساعت باید در پاساژ میگشتم تا کتابم آماده شود. چند مغازه دار جوان حلقه زدهبودند. شنیدم یکیشان گفت:« با اینکه همین بغل بوده ولی شهرستانیها زودتر از ما خبردار شدن.» میایستم و گوشهایم را تیز میکنم. خلوت بود. نگاهم کردند. راهم را گرفتم و رفتم. تلویزیون یکی از مغازهها نوارمشکی مورب زدهبود؛ یعنی شبکهی قم زده بود. طاقت نیاوردم و پرسیدم:
- «ببخشید آقا! خبری شده؟!»
- «بله. آقای بهجت فوت کردن.»
- -...
تمام دادههایی که از آیت الله بهجت داشتم به ذهنم میآیند. گفتهبودند حتی پیرها هم به درک ظهور امام زمان- عج الله- امیدوار باشند. (+) از آن طرف پاساژ یکی بلند میگوید: «بلند کن اون مداحی رو!» کتابم را میگیرم و از پاساژ بیرون میزنم.
در خیابان خبری نیست. از کنار حرم رد میشوم. دختری با پوشیه نشانی درب شماره 8 حرم را میپرسد. اینجا زندگی عادی است. ماشینها در رفت و آمدند. راه میروم. گریه میکنم؟ یک چیز دنیا کم شده. گلچین روزگار و سلیقهی خوشش. فکر میکنم زمین کج شده. یک جای قم یک منبع معنوی گم شده و ما سردرگم. به مسجد آقای بهجت میرسم. مسجد فاطمیه. قرار بود یک روز مادربزرگم را به اینجا بیاورم. هنوز شک دارم که خبر درست باشد. خلوت است. ولی راست است. از بلند گو قرآن میخوانند. بسم الله الرحمن الرحیم. قاری میزند زیر گریه. قسمت مردانه شلوغ شده. طبقه دوم را باز میکنند.
وقتی بر میگردم حیاط پر از مرد است. اوایل گذر خان دستهای عزاداری میکنند. میروم حرم زیارت. خیابان ارم را بستهاند. به شیشهی مغازهای اطلاعیه ترحیم ایشان را نصب کردهاند. سر کوچهی بیمارستان ولیعصر شلوغ است. خیابان خالی از ماشین است. از روی خطکشی وسط خیابان راه میروم. یعنی من چقدر به راه مستقیمم؟ چقدر طول میکشد تا تکوین تعادلش را بازیابد؟
گزارش تصویری مراسم عزاداری آیت الله بهجت
مطالب وبلاگی مرتبط:
+ به سوی محبوب ( وبلاگ آهستان)
+ درگذشت قطب مهم فقهی و اخلاقی قم ( وبلاگ تورجان)
+ همه شون میمیرن ( نیمه بلاگ حامد)
+ یک پیشنهاد برای زمانی که بزرگی را از دست میدهیم. ( وبلاگ آب و آتش)
+ حضرت آیت الله بهجت به ملکوت اعلی پیوست. ( وبلاگ نم نمک)
+ موت اختیاری آیت الله بهجت! ( وبلاگ مهدی مریزاد)
+ کاملا خصوصی ( وبلاگ آوای زن)
+ رحلت آیت الله بهجت ( وبلاگ دایره)
+ مردی که نفسش پشتیبان انقلاب بود ( وبلاگ داداشی)
+ ناگهان چه زود ( وبلاگ کوهپایه)
+ تسلیت ( وبلاگ دست خط)
+ خدایش بیامرزد ( وبلاگ روزانههای یک طلبه بیسواد)
+ وظیفه حافظان قرآن از زبان آیت الله بهجت ( وبلاگ کله سحر)
+ موعظهای برای همیشه- از مواعظ آیت الله بهجت ( وبلاگ تارنما)
+ فهمیدم توسلم مستجاب شد. ( وبلاگ گفتمان مذهبی)
+ از آخرین عکسهای حضرت آیت الله بهجت ( وبلاگ عکسنامه)
+ انعکاس عکسها 13 ( وبلاگ تورجان)
+ رحلت آیت الله العظمی بهجت ( وبلاگ رمز دشمن شناسی)
+ ابری برای خودم!!! ( وبلاگ طلبه سپید)
+ یا صَبّار ( وبلاگ نجوای من)
+ و تو چه می دانی از زمین چه کم شد ( وبلاگ بگذریم...)
+ جوابی که نزد استاد بود. ( وبلاگ تارنما)
+ روز بی بهجت ( وبلاگ تارنما)
+ تبلیغات انتخاباتی در مراسم تشییع پیکر آیت الله بهجت ( وبلاگ آهستان)
+ میراث گرانسنگ و همت بلند ( وبلاگ عکس فوری)
+ ختم قرآن برای آیت الله بهجت ( وبلاگ مدینه، راحت شدی؟)
( مبرهن است که لینک به این مطالب مساوی تأیید شخصیت و تمام افکار نویسندگان آنها نیست)
کلمات کلیدی : آیت الله بهجت، نظام تکوین