ارسالکننده : در : 90/4/16 10:52 صبح
همیشه وقتی از اتوبوس و یا تاکسی پیاده میشوم، سعی میکنم طوری پول را به راننده بدهم که دستم به دستهایش برخورد نکند!
حالا شده از روی چادر باشد، و یا اگر اسکناس بود به پهنا بازش میکنم و از انتهای اسکناس به سمت راننده دراز میکنم.
چند وقت پیش موقع دادن کرایه اتوبوس دیدم راننده دست راستش را با دست کش پوشانده، به خودم گفتم حتما به خاطر نور آفتاب این کار را کرده! ولی چرا فقط یک دست؟!
این گذشت تا سه روز پیش یکی دیگر از رانندههای همان خط را دیدم همچین کاری کرده.
بدجوری حس کنجاوی ام قلقلکم میداد!
برای همین علتش را از راننده پرسیدم که اینطور جوابم داد:" برای اینکه دستم به دست خانمها تماس نداشته باشه، بالاخره توی شلوغه آدم خواه ناخواه دستش به دست طرف می خوره!"
کلمات کلیدی :
حجاب،
پوشش،
راننده اتوبوس
ارسالکننده : در : 90/4/6 10:1 عصر
تا حالا کفشتان به پایتان بزرگ بوده؟ موقع راه رفتن مدام از پایت در میآید! دیدهاید آدم چه حس بدی پیدا میکند؟ حس لج درآوری! دیروز بدجوری این حس بر من مستولی شده بود!
برای خودمان بساط درس خواندن راه انداخته بودیم. درگیر حفظ بندهای قانون اساسی بودم که موبایلم صدایش درآمد! شماره ناآشنا بود، گوشی را برداشتم... آقایی با خانم امجدی کار داشت، محترمانه گفتم اشتباه گرفتید و گوشی را قطع کردم.
این قضیه تمام شد تا شب! دیدم دوباره همان شماره تماس گرفته، گوشی را برداشتم، این بار خانمی بود که این مکالمات بین ما ردو بدل شد...
خانم شکاک: سلام. من دوست دختر همون آقایی هستم که با شما تماس گرفته.
من: بله؟ خب باش! چرا اینو به میگید؟
خانم شکاک: میخواستم ببینم با شما هم دوسته یا نه؟
من: خانم مزاحم نشید.
خانم شکاک: (صدایش لرزان) به خدا من مزاحم نیستم، من خانمش هستم...
من: تا دو دقیقه پیش که دوست دخترش بودی!؟
خانم شکاک: من قصد مزاحمت ندارم. دیدم روی موبایل شوهرم شماره نا آشناست، گفتم ببینم کیه و زیر زبون بکشم.
من: این شماره صبح با من تماس گرفت و گفتم اشتباه گرفتید و قطع کردم. قضیه خاصی نبود!
خانم شکاک: پس یعنی تو دوست دختر یا زن دومش نیستی؟
من: خانم جان بیخیال! با این پلیس بازیها زندگی تون رو خراب نکنید.
خانم شکاک: چرا؟ مگه بده آدم مواظب زندگیاش باشه؟
من: شما به این می گید مراقبت از زندگی!؟ مراقب زندگی بودن با پلیس بازی در اوردن فرق میکنه.
خانم شکاک: یعنی چی اونوقت؟
من: یعنی اگر تو زندگی اعتماد متقابل نباشه دیگه زندگی نیست! میشه پادگان! این که هر روز استرس این رو داری که نکنه شوهر من دوست دختر داشته باشه یا زن دوم، زندگی رو برات جهنم میکنه!
خانم شکاک: خب رفتارش مشکوکه...
من: مرد اگر توی محیط خونه آرامش داشته باشه و محبت همسرش رو احساس کنه و نیازهاش برطرف به شه دیگه هیچ وقت خارج از خونه دنبال برطرف کردن نیازهاش نمیره.
خانم شکاک: یعنی میخوایی بگی رفتار من اینطوریه؟
من: نه من هیچ قضاوتی نکردم! فقط خواستم به گم سعی کن با رفتارت به زندگیات آرامش بدی، نه اینکه تا شوهرت برسه سین جینش کنی که موی روی کتت از کجا اومده!
خانم شکاک: ولی من مطمئنم یه چیزی از من پنهان میکنه و رفتارهاش خاصتر شده...
من: پیشنهاد میکنم به یه مشاور رجوع کنید و فکر میکنم مشکل بیشتر به سمت خود شما بر می گرده تا همسرتون!
خانم شکاک: خودت مشکل داری دختره ی ...
من: همه را برق میگیرد ما را کبریت سوخته! خانم لطفا دیگر تماس نگیرید ...
.
.
بعضی موقعها این رفتارهای به ظاهر خیرخواهانه! بدجوری زندگی را به کام زن و شوهر تلخ میکند!
کلمات کلیدی :
مزاحم تلفنی،
اعتماد،
پلیس بازی،
استرس،
مشاور،
مراقبت از زندگی،
دوست دختر،
زن دوم