چادر فانوسی
دیرم شده بود. پنج دقیقه هم از شروع کلاس گذشته بود؛ اما من هنوز خانه بودم. با عجله دم دست ترین چادرم را سر کردم، دو کیفم را برداشتم و سوار ماشین شدم.
مدتی بود دیگر چادر های به اصطلاح سنتی سر نمی کردم. بعد از کلی جست و جو در مورد مدل های چادر فعلا چادر امامیه و چادر جلابیب را برای پوششم انتخاب کردم. این روزها چادر هم قصه ای دارد برای خودش. قبلا وقتی می گفتند دختری چادری هست یعنی چادری هست و دیگر هیچ. حالا باید بپرسیم چادر عربی؟ یا ملی؟ یا سنتی؟ یا دانشجویی؟ یا چاقچور؟ یا جلابیب؟ یا مدل های دیگر که اگراسکنر یا سی دی اسکنر را پیدا کنم گزارش تصویری مفصلی به همراه توضیح انواع چادرها می آورم.
امروز مجبور بودم دو کیف بزرگ همراه داشته باشم. کیف کرم رنگ را روی شانه انداخته بودم و کیف مشکی را دستم گرفته بودم. با دست دیگرم چادرم را گرفته بودم که بادهای طوفان مانند قم، پریشانش نکند. کلاس شروع شده بود. پسرها سمت چپ و دخترها ردیف سمت راست بودند. هرکس در آن شرایط وارد کلاس می شد مسلما در تیررس دید همه بود. با پا ضربه نرمی به در کلاس زدم تا باز شود و وارد شوم. اما دیگر نمی شد با این روش در ماشین را باز کرد؛ کرایه تاکسی را پرداخت؛ زنگ موبایل را پاسخ داد و هزار و یک کار دیگر که به یک دست پنج انگشتی نیاز دارد. هر بار که می خواستم این کارها را بکنم مجبور بودم چادرم را رها کنم و به زندگی ام بچسبم!
امروز فکری شدم که نکند حجابم به خاطر چادر به اصطلاح سنتی لق زده باشد. چادر به ذات خودش که فضیلت نیست. اگر بتواند پوشش خوبی باشد ارزش دارد. پوششی که حداقل یک دست آزاد برایمان باقی بگذارد و در عین حال ویژگی های حجاب برتر را داشته باشد. من که برای خودم و با توجه به نوع فعالیت هایم چادر امامیه را می پسندم.(چادر امامیه با چادر ملی زمین تا آسمان فرق دارد) چادری آستین دار که از لحاظ پوشش، ویژگی های چادر سنتی را دارد. اگر دستکش و روسری یا مقنعه خوبی هم ضمیمه اش شود می تواند از چادر سنتی هم با حجاب تر باشد. در عین حال دو دست نعمت خدا هم برای زندگی به ارمغان می آورد!
ظهر که با این فکرها به خانه آمدم خواندن این خبر باعث شد طلسم وبلاگم شکسته شود و سر حرفم باز شود. فرموده اند چادر سنتی بهترین نوع پوشش است. یعنی واقعا فکر می کنند حجاب چادر سنتی مریم افشار در سریال «در پناه تو» که مدتی ضرب المثل چادری ها شده بود بهتر بود از حجاب نرجس در سریال روز حسرت؟ نرجس در تمام فیلم چادر شالدار پوشیده بود. البته بهتر از این هم می توانست بپوشد اما مهم این است که مثل مریم دلبری نمی کرد و چادر را مضحکه. ( این هم ببینید) می دانم دختران امروزی با این تیرباران تجملات و خودنمایی اگر حجاب را فقط دوست هم داشته باشند باید یک دنیا ممنون خدا بود؛ اما علت اصرار بر چادر سنتی را نمی دانم. محدثه خانم می گفت قبل از جریان کشف حجاب چادر مدل چاقچور با روبنده سفید عرف زنان بوده و هنگامی که این چادرهای به اصطلاح سنتی که آن زمان چادر فانوسی می گفتند وارد بازار شده فریاد علما بر آمده که:« وا مصیبتا اسلام و حجاب از دست رفت! » حالا چه شده همین چادر فانوسی که می خواست اسلاممان را بگیرد بت حجاب شده؟
برای اینکه سوء برداشتی نشود اضافه کنم که
اولا: اگر هم کسی بخواهد از چادر فانوسی استفاده نکند باید ببیند کدام مدل چادر بیشتر مناسب فعالیت ها، سایز و سنش است. گاهی مانتو و روسری پوشیده به مراتب بهتر از چادرهای اندامی است.
دوما: درست است خیلی حجابها که چادر هم نیستند می توانند پوشش فوق العاده خوبی باشند؛ اما چادر غیر از پوشانندگی اش نماد هم هست. دشمن از چادر ما می ترسد نه از مانتو و شال !
سوما: نمی دانم اول خانمها در جامعه فعال شدند و بعد نیاز به حجاب های آزادتر پیدا شد یا برعکس. اما می دانم هر فعالیت های اجتماعی خانم ها هم به خودی خود فضیلت نیست که حجاب را به بهانه آن کوتاه و تنگ کرد. مثلا همین مسابقات ورزشی که خانم های مسلمان با لباسی به اسم « مثلا حجاب» در آن شرکت می کنند.
* این روزها عکس بی حجاب کسی دارد لینک به لینک می چرخد و نقدهاست که بر آن روان است. وقتی درباره آستین دار بودن یا نبودن چادر صحبت می کنم واضح است موضعم نسبت به بی حجابی چیست. فقط یک سوال دارم : می توانم امیدوار باشم اگر نفر دیگری هم خواست مثل ایشان عکسهای بی حجابش را منتشر کند باز هم اینقدر واکنش منفی داشته باشد؟ یا از این روزگار به بعد دیگر بی حجابی یک بازیگر مسلمان در برابر دوربین برایمان عادی می شود؟
کمی مرتبط:
40 مدل چادر در نمایشگا کشف حجاب عرضه میشود.
کلمات کلیدی :