دقایق قیچی شده یا حلقه مفقوده ی قصر؟!
اصلا دلم نمیخواست در موردش بنویسم چون باعث میشدم یک لینک به تعداد نتایج جستجوها اضافه شود و این یعنی یک طرفدار بیشتر! اما امشب بعد از تماشای قسمت آخر سریال «جواهری در قصر» سکوت را جایز ندانستم.
اوایل دورادور در جریانش بودم و به نظرم تنها خاله بازی بود تا فیلم. دخترانی که در قصر زندگی میکنند و همه موفقیتها و شکستهایشان در آشپزخانه خلاصه می شود. کمکم داستان اوج گرفت. یانگوم تبعید شد، طبیب شد و در قلب مردم جا خوش کرد.
عکسالعمل جامعه وبلاگی متفاوت بود. گروهی غرق فیلم بودند و جز تهیه آلبوم تصاویر سانسور شده و نشده حرفی برای گفتن نداشتند. یکی از حیاء دختران کرهای تمجید کرده بود، یکی به روش حکومتی امپراطور منتقد بود و بسیاری از بلاگرهای مذهبی از نبود الگوی مناسب اسلامی که ما را مجبور به پخش همچون فیلمهایی میکند، گله مند بودند.
فیلم فراز و نشیبهایی زیادی داشت. به قول یکی از دوستان، یانگوم مثل بازی مار و پله از نردبان بالا میرفت و دو خانه جلوتر مارزده میشد. یانگوم فقط یک شخصیت بود. به اصطلاح خودشان فقط جواهری در قصر؛ اما این قصر چه بود؟ جایی برای فرمانروایی؟ سکونت خانواده امپراطور؟ قوانین قصر چه بود و چطور به آن راه مییافتند؟
تا به حال به این موضوع فکر کردید که دخترکان زیباروی و با ادب کرهای که در آشپزخانه مشغول به کار هستند چه آینده ای در انتظارشان است؟ خانواده آنها کجاست؟ خودشان کی تشکیل خانواده خواهند داد؟ آیا اصلا قوانین قصر همچین اجازه ای به آنها میدهد؟
این همه خدم و حشم، سرباز و مامور و منشیهای دربار، همه و همه فقط در زندگی کاری و حکومتی تعریف شدند. امپراطور هم که به جای خانواده، حرمسرایی برای خود ساخته بود و تمام علاقه همسران عالیجناب، آوردن فرزند پسر و افزایش قدرت بود. قصر محیطی بود زیبا و رنگارنگ که بدون حتی یک خانواده سالم و بامحبت به خوبی اداره میشد. امور بر وفق مراد بود و عیششان به کام.
خانواده، گم گشته این سریال بود. یا باید اثر خانواده را در دقایق سانسور شده فیلم و روابط پنهانی یافت و یا آنرا حلقه مفقوده فیلمنامه دانست. در هر دو صورت صدا و سیما باید پاسخگو باشد؛ اگر پس فردا در روز ملی دختر، دخترمسلمان ایرانی الگوی خود را شخصیت های این سریال بداند.
کلمات کلیدی :