خوب شرمندم کردی!
به نام خدا
انتخاب حق هر آدمیه ، حقی که خدا بهش داده و هیچکس دیگه هم نمیتونه ازش بگیره.همین انتخابه که راه رو مشخص میکنه ، درست یا غلط؟ همه به برگزیدن یکی از راهها برمیگرده.
اول دبیرستان رو تمام کرده بودم و باید انتخاب رشته میکردم.
ریاضی؟ تجربی؟ انسانی ؟ یا هنر؟
هر وقت حرف از انتخاب رشته میشد :
پدرم میگفت باید بری ریاضی ، چون دوست دارم مهندس بشی.
مادرم میگفت تجربی،چون دوست دارم پزشک بشی.
مدرسه میگفت باید بری ریاضی، چون نمراتت تواین درس خیلی خوبه.
دوستام میگفتند برو هنر ، چون از نقاشیهام خیلی خوششون می اومد.
ولی...
خودم دوست داشتم برم حوزه .
ولی به هرکدوم از دوست و آشنا که میگفتم مخالفت میکرد، پدرم هم که سفت و سخت مخالف بود.
یادمه شب ولادت امام رضا علیه السلام بود ، رفتم مسجد محلمون و بعد از نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز هدیه کردم به روح حضرت معصومه سلام الله علیها. آخه شنیده بودم امام هشتم به خواهر گرامیشون خیلی علاقه دارند و یکی از راههای توسل اینه که امام رضا رو به خواهرشون قسم بدیم و اون دختر آسمونی رو واسطه کنیم .
گفتم : ای پاکیزه دختر و ای مهربان خواهر.
به شما و به برادر بزرگوارتون متوسل میشم که راه رو بهم نشون بدین...
شب خواب دیدم ، خدمت دختری بسیار نورانی نشسته بودم ، با کمال لطف و مهربانی نوازشم کرد و گفت:
رضایت پدرت را جلب کن بقیه اش با ما.
رشته ریاضی رو انتخاب کردم ، درسم خوب بود و همه راضی بودند . پیش دانشگاهیم که تموم شد تو رشته ریاضی کاربردی هم قبول شدم.
چند روزی به ثبت نام مونده بود که...
خواستگار اومد برام ، کسی که... درس دین میخوند
با کمال تعجب... پدرم... با ازدواج ما... موافقت کرد.
قرار شد تا دوسال تهران بمونیم و بعد برای ادامه تحصیل علوم دینی بریم قم.
خطبه عقد ما تو حرم حضرت معصومه سلام الله علیها خونده شد
شب ولادت برادر بزرگوارش بود که زندگی مشترکمون رو شروع کردیم.
چهار ساله که نیمه شب با صدای مناجات حرم ملکوتی اون دختر آسمونی از خواب بیدار میشم ، در حالیکه این جمله رو زمزمه میکنم:
خوب شرمندم کردی خانوم ، حقی که باید کار رو به شما واگذار کرد.
کلمات کلیدی :