ای کاش آقای ضرغامی بخونه
به نام خدا
پدرم یه اتاق پر نوار داره ، از فارسی تا ترکی و هندی و عربی و...از مجاز تا غیر مجاز . ولی یه اخلاق خوبی داره که برای گوش کردن موسیقی از هدفون استفاده میکنه و اطرافیانش مجبور نیستن گوش بدن.من و برادرم کوچیک که بودیم گاهی نوار قصه و شعر بچگونه گوش میکردیم ولی یادم نمیاد هیچوقت طرف نوارهای موسیقی پدرم رفته باشیم . گذشت تا ما بزرگ شدیم و مدرسه رفتیم، برادرم گاهی نوار افتخاری و سراج و شجریان گوش میداد البته گاهی ولی من نه. سالهای اخر دبیرستان که بودم صدا و سیما شروع کرد به پخش کردن موسیقی های غیر سنتی، بعضی وقتا که حس میکردم رقص آوره صداش رو قطع میکردم یا شبکه رو عوض میکردم. سوار تاکسی که میشدم بعضی وقتا راننده نوار غیر مجاز گذاشته بود ، محترمانه خواهش میکردم خاموش کنن، بیشتر وقتا خاموش میکردن ،گاهی هم که میدیدم راننده توجهی به حرفم نکرده پیاده میشدم.یادمه تو فامیل فقط من بودم که تفکرم نسبت به موسیقی اینجوری بود و البته کمی هم برادرم . برای همین هم یکی از سئوالهای ثابتم از خواستگارها این بود: - چه جور موسیقی گوش میدین؟
بالاخره کسی در خونه رو زد که بامن نقاط مشترک فکری و عملی زیادی داشت از جمله تو مسئله موسیقی.
سه تا مجلس داشتیم : نامزدی ، عقد و عروسی.یادمه پدرشوهرم پیشنهاد کرد به جای عروسی بریم مشهد ولی من قبول نکردم ،آخه میخواستم به همه نشون بدم میشه آدم جشن بگیره ولی گناه نکنه. تو فامیل ما سابقه نداشت کسی مراسمش بدون موسیقی و رقص باشه ولی چون همه به اخلاق من و همسرم آگاه بودن با قضیه کنار اومدن . جالب بود ؛ بعضی از فامیل تو بله برون یا عقد تو گوشم میگفتند : عزیزم ، زدن و رقصیدن تو این مراسم شگون داره! نمیدونم چه فکری میکردن که این حرف رو میزدن، اونم با مثل منی که بارها کتابهای پرسش و پاسخ این مسائل رو زیر و رو کرده بودم و راهم رو با آگاهی انتخاب کرده بودم. وقتی برای خرید کارت عروسی رفته بودیم بهارستان ، همه مغازه ها رو زیر و رو کردیم ، البته کارت مدعوین رو تو مغازه دوم یا سوم پیدا کردیم ؛ کارت معمولی بود که ازش 150 تایی سفارش دادیم ، وسواس زیاد ما برای پیدا کردن قشنگترین کارت واسه یه مهمون ویژه بود و بالاخره بعد از ساعتی جستجو پیداش کردیم ، رنگ سبز خاصی داشت و روش طلاکوبی شده بود ، حتی بعد از اون روز هم کارتی به اون قشنگی تا به حال ندیدم.اون کارت رو خریدیم و به همراه کارتای دیگه آوردیم خونه . اول کارت مهمون ویژمون رو نوشتیم البته با وضو ، همسرم خیلی خوشخطه و با ظرافت زیادی که به خرج داد شاهکار کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم. تقدیم به مولامون حجه بن الحسن...
اون کارت رو به نیت دعوت آقامون نوشتیم و ازشون خواستیم به مجلسمون نظارت داشته باشن . نمیخواستیم روز اول زندگی مشترکمون با گناه شروع بشه ، اگرچه از دیگران سرزده باشه ،آخه تو فامیل ما هیچوقت عروسی بدون آهنگ و بزن برقص نبود،اکثرا ارکستر میاوردن یا حداقل از نوار استفاده میکردن.کاش معنی شاد بودن و شادی کردن رو درست میفهمیدیم.
مداح دعوت کرده بودیم ، برای خانمها مداح زن و برای آقایون مداح مرد،شب ولادت امام رضا علیه السلام بود و شعرهایی که میخوندن در مدح ایشون...مجلسمون به خیر گذشت به مدد و عنایت مولا.گرچه بعضیا تا اخرشب هنوز گیج و گنگ بودن از اون مدل عروسی.
پسرم دوسالشه ، از اول سعی کردیم مواظب دیده ها وشنیده هاش باشیم. گاهی دوست داره تلویزیون ببینه، جعبه جادویی رو براش روشن میکنم، برنامه کودک شبکه یک : دوپس ، دوپس... اشکال نداره میرم سراغ شبکه دو : حالا دست ، دست ...، شبکه سه و چهار برنامه کودک ندارن ، شبکه تهران : دیشدن دیشدرن...! اشکال نداره مامان جون بیا حیات وحش ببینیم : در جنگلهای آفریقا شیری آهو را درید...مامان! وکودکم ترسید.
چرا موسیقی هایی که از صدا و سیما پخش میشه کنترل نمیشه؟ نمیخوام بچم با دوپس دوپس بزرگ بشه ...
کلمات کلیدی :