زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!
در شرایط آشوب و بلوا معمولا حق و ناحق حسابی مخلوط میشوند. هواداران آقای الف که به خیابان میریزند بعضی هم برای فروکشی عقدههای قبلیشان با آنها همصدا میشوند. تشخیص آنها از هم سخت است. هیچ کدام هم حاضر نیستند کنار بکشند. نیروی انتظامی میخواهد آنها را جدا کند و امنیت را برگرداند؛ ولی آدمها و اهداف و ابزارها قابل تشخیص نیستند. من نمیدانم این وسط چه اتفاقی میافتد. شما هم نمیدانید. یعنی هیچ کس نمیداند دقیقا چند نفر از هواداران آقای الف کتک خوردند؛ چند نفر باتوم زدند؛ چند نفر از طرفداران آقای ب تماشاچی بودند و چند تایشان آمدند وسط معرکه؟ چه کسی میداند این گلولههایی که هموطنانمان را کشته از کدام تفنگ شلیک شده؟ فقط در این اوضاع آشفته هرکس هرکاری را که فکر میکند بهتر است انجام میدهد.
وبلاگنویسان حامی هر شخص و گروهی هم دارند همان خط سیرنوشتاری را پیش میبرند که قبل از انتخابات داشتند. هر دو طرف – یا بیشتر- مجبورند به خاطر نگاه یک جانبه طرف مقابلشان آنها هم فقط روی موضوعاتی دست بگذارند که بیشتر به هدف نزدیکشان میکند. حتما بسیاری از طرفداران آقای الف انتظار چنین قانونشکنی از ایشان نداشتند و حامیان آقای ب هم از کشته شدن همشهریهایشان در چند قدمیشان خوشحال نیستند. اما انگار راهی هست که در آن گام گذاشتهاند و دیگر راه برگشت ندارند.
وبلاگها که رسانههای خردی هستند. سایتهای خبری هم از رجا و فارس گرفته تا کلمه و قلم و تابناک هم مجبورند با قوت تمام جبهه خودشان را تقویت کنند؛ وگرنه هر حرکت کوچکی را حریفشان تعبیر به کوتاه آمدن میکند.
خودمان نمیگذاریم دوستانمان انصاف داشتهباشند. فقط برای آتو گرفتن در کمین هستیم تا برایش انواع حواشی و تفسیرها بنویسیم.
مثلا یکی از بحثها سر این است که «کی زد و کی خورد؟ »نه من میدانم نه شما که کدام گروه بیشتر و ناحق زدند و کدامها خوردند؟ اما جان من همینطور که کانالهای ماهواره را زیر و رو میکنید یک سری هم به این اخبار صداوسیمای خودمان بزنید و ببینید که نیروی انتظامی و پلیس چطور از دست مردم کتک و لگد میخورد؟ بعد بروید همان کانالهای ماهوارهتان را نگاه کنید و به من بگویید غیر از ایران در کدام کشور «پلیس» از دست «مردم» کتک میخورد؟
مطمئن باشید تمام آن عکسها و فیلمهایی را که شما دیدید من هم دیدهام.
(+) مصدومانی که در غبار هیاهو دیده نشدند
وبلاگنویسان حامی هر شخص و گروهی هم دارند همان خط سیرنوشتاری را پیش میبرند که قبل از انتخابات داشتند. هر دو طرف – یا بیشتر- مجبورند به خاطر نگاه یک جانبه طرف مقابلشان آنها هم فقط روی موضوعاتی دست بگذارند که بیشتر به هدف نزدیکشان میکند. حتما بسیاری از طرفداران آقای الف انتظار چنین قانونشکنی از ایشان نداشتند و حامیان آقای ب هم از کشته شدن همشهریهایشان در چند قدمیشان خوشحال نیستند. اما انگار راهی هست که در آن گام گذاشتهاند و دیگر راه برگشت ندارند.
وبلاگها که رسانههای خردی هستند. سایتهای خبری هم از رجا و فارس گرفته تا کلمه و قلم و تابناک هم مجبورند با قوت تمام جبهه خودشان را تقویت کنند؛ وگرنه هر حرکت کوچکی را حریفشان تعبیر به کوتاه آمدن میکند.
خودمان نمیگذاریم دوستانمان انصاف داشتهباشند. فقط برای آتو گرفتن در کمین هستیم تا برایش انواع حواشی و تفسیرها بنویسیم.
مثلا یکی از بحثها سر این است که «کی زد و کی خورد؟ »نه من میدانم نه شما که کدام گروه بیشتر و ناحق زدند و کدامها خوردند؟ اما جان من همینطور که کانالهای ماهواره را زیر و رو میکنید یک سری هم به این اخبار صداوسیمای خودمان بزنید و ببینید که نیروی انتظامی و پلیس چطور از دست مردم کتک و لگد میخورد؟ بعد بروید همان کانالهای ماهوارهتان را نگاه کنید و به من بگویید غیر از ایران در کدام کشور «پلیس» از دست «مردم» کتک میخورد؟
مطمئن باشید تمام آن عکسها و فیلمهایی را که شما دیدید من هم دیدهام.
(+) مصدومانی که در غبار هیاهو دیده نشدند
کلمات کلیدی : آشوبگران، پلیس