پیشکشی به نشان صداقت
سؤال من، پاسخ استاد(8)
ریشه سنت مهر چیست؟ آیا اگر بنا باشد هر یک از زن و مرد به حقوق طبیعى و انسانى خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانى میان آنها حکمفرما باشد و با زن مانند یک انسان رفتار شود، مهر و نفقه مورد پیدا مىکند؟
پاسخ استاد:
پدید آمدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانهاى است که در آفرینش براى تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است. مهر از آنجا پیدا شده که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مسأله عشق مغایر نقش دیگرى است. جمال و غرور و بینیازى در جانب زن، و نیازمندى و طلب و عشق و تغزل در جانب مرد قرار داده شده است.
مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و برعکس، مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و براى جلب رضاى او اقدام کند. یکى از آن اقدامات این بوده که براى جلب رضاى او و به احترام موافقت او هدیهاى نثار او میکرده است.
همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کند و به دنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکشاند، و حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد مستور نگه دارد و خود را اسرارآمیز جلوه دهد، الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد، هنرآموز و شجاعت بخش و نبوغ آفرین او واقع شود، در او حس «تغزّل» و ستایشگرى به وجود آورد، توانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیهاى به نام «مهر» تقدیم او کند. مهر مادهاى است از یک آیین نامه کلى که طرح آن در متن خلقت ریخته شده و با دست فطرت تهیه شده است.
مهر در نظام حقوقى اسلام
پس مهر در اسلام بدین شکل است که مرد هنگام ازدواج یک «پیشکشى» تقدیم خود زن مىکند و هیچ یک از والدین حقى به آن پیشکشى ندارند. زن در عین اینکه از مرد هدیه دریافت مىدارد، استقلال اجتماعى و اقتصادى خود را حفظ مىکند. اولًا به اراده خود شوهر انتخاب مىکند نه به اراده پدر یا برادر. ثانیاً در مدتى که در خانه پدر است، همچنین در مدتى که به خانه شوهر مىرود کسى حق ندارد او را به خدمت خود بگمارد و استثمار کند. محصول کار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگرى و در معاملات حقوقى خود احتیاجى به قیمومت مرد ندارد. مرد از لحاظ بهره بردارى از زن، فقط حق دارد در ایام زناشویى از وصال او بهرهمند شود و مکلف است مادامى که زناشویى ادامه دارد و از وصال زن بهره مند مىشود، زندگى او را در حدود امکانات خود تأمین نماید.
مهر از احساسات رقیق و عطوفت آمیز مرد ناشى شده، نه از احساسات خشن و مالکانه او. آنچه از ناحیه زن در این امر دخالت داشته حس خوددارى مخصوص او بوده، نه ضعف و بىاراده بودن او. مهر تدبیرى است از ناحیه قانون خلقت براى بالا بردن ارزش زن و قرار دادن او در سطح عالیترى. مهر به زن شخصیت مىدهد. ارزش معنوى مهر براى زن بیش از ارزش مادى آن است.
قرآن کریم مهر را ابداع و اختراع نکرد، زیرا مهر به این صورت، ابداع خلقت است. کارى که قرآن کرد این بود مهر را به حالت فطرى آن برگردانید.
«و اتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» یعنى کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه و پیشکشى است از جانب شما به آنها، به خودشان بدهید.
1. «صدُقه» (به ضم دال) نه با نام «مهر». صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفته مىشود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است. بعضى مفسرین مانند صاحب کشّاف به این نکته تصریح کردهاند؛ همچنانکه بنا به گفته راغب اصفهانى در مفردات علت اینکه صدَقه (بفتح دال) را صدقه گفتهاند این است که نشانه صدق ایمان است.
2. با ملحق کردن ضمیر (هُنَّ) به این کلمه مىخواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر؛ مهر مزد بزرگ کردن و شیردادن و نان دادن به او نیست.
3. با کلمه «نحله» کاملًا تصریح مىکند که مهر هیچ عنوانى جز عنوان تقدیمى و پیشکشى و عطیه و هدیه ندارد.(1)
پی نوشت:
1. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 193 (با تصرف و تلخیص)
کلمات کلیدی :