جبران تحمیل
سؤال من، پاسخ استاد (9)
چرا در اسلام ارث مرد دو برابر زن است؟
پاسخ استاد:
علت این امر، وضع خاصى است که زن از لحاظ مهریه و نفقه دارد؛ امام صادق(ع) در جواب ابنابىالعوجاء که پرسید: «چرا زن که از مرد ناتوانتر است باید یک سهم ببرد و مرد که تواناتر است دو سهم ببرد؟» فرمود: «براى این است که اسلام سربازى (جهاد) را از عهده زن برداشته و به علاوه مهریه و نفقه را به نفع او بر مرد لازم شمرده است و ... از این رو سهم زن در ارث از مرد کمتر شده است.»
اسلام مهریه و نفقه را امورى لازم و مؤثر در استحکام زناشویى و تأمین آسایش خانوادگى و ایجاد وحدت میان زن و شوهر مىداند. از نظر اسلام الغاء نفقه موجب تزلزل اساس خانواده است. زن به طور طبیعی، سختیهای زیادی در تولید نسل (حاملگی، زایمان، پرورش کودک) متحمل میشود که مرد از همه آنها آزاد است و میتواند به راحتی تحصیل ثروت کند. در تمام طول این دوران، محبت و کمک به زن و تأمین هزینه او از سوی همسرش به شدت مورد نیاز زن است. در شرایط عادی نیز، کمتر بودن قدرت بدنی زن نسبت به مرد باعث تواناتر و موفقتر بودن مردان در کسب درآمد میشود و نقش نانآوری مرد، مناسب قدرت جسمی و روحی اوست. در نتیجه مهریه و نفقه لازم است و قهراً از این نظر تحمیلی بر مرد میشود. اسلام مىخواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود و براى مرد دو برابر زن، سهم الارث قرار داده است. پس مهریه و نفقه، سهم الارث زن را تنزل داده است.(1)
درنگ:
1. ارثی که مرد میبرد نیز خرج خانواده و زن و فرزندش میشود.
2. ارثی که زن میبرد مال خود اوست و میتواند هر طور میخواهد صرف کند.
3. شاید پرسیده شود چرا مهریه و نفقه حذف و در عوض ارث به طور مساوی تقسیم نمیشود؟
اولا ارث جبران محبت و علقه ناشی از تامین نفقه را نمیکند و اثر معنوی آن را ندارد.
ثانیا ارث مقدار و زمان خاصی ندارد که زن بتواند برای تامین زندگی روی آن حساب کند. به این معنی که شاید برای کسی اصلا ارثگذاری وجود نداشته باشد و یا در سنین پیری ارث به وی برسد و یا مقدار آن بسیار کم باشد. در این صورت یا ارثی در کار نیست و یا موقع نیاز زن به وی نمیرسد و یا کافی نیست. ارث با چنین شرایطی نمیتواند به تنهایی اتکای تامین زندگی شود.
ثالثا اگر هم زن بخواهد برای جبران چنین کاستیهایی در ارث، همانند مرد کار کند به دلایلی که استاد یادآور شدند، به اندازه مرد موفق به کسب درآمد نخواهد شد.
نهایتا سیستم پیشنهادی اسلام به سود زن و مطابق با شرایط زیستی زن ومرد است.
4. در برخی شرایط ارثی، ارث زنان از مردان بیشتر است.
پی نوشت:
1. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 234 (با تصرف و تلخیص)
1. در بسیاری از فرهنگهای قدیم به دختر ارثی داده نمیشد و اگر احیاناَ به او ارث مىدادند به فرزندانش ارث نمىدادند. بر خلاف پسر که هم خودش مىتوانست ارث ببرد و هم فرزندان او مىتوانستند وارث مال پدربزرگ بشوند.
2. در بعضى دیگر از قوانین جهان که به زن مانند مرد ارث مىدادند، به صورت سهم قطعى نبود بلکه به مورث حق مىدادند که درباره دختر خود نیز اگر بخواهد وصیت کند.
3. مردان گاهى کسى را پسرخوانده قرار مىدادند که مانند یک پسر حقیقى وارثشان شمرده مىشد. رسم پسرخواندگى در میان اعراب و ایران و روم قدیم موجود بوده است. طبق این رسم یک پسرخوانده به دلیل اینکه پسر است از مزایایى برخوردار بود که دختران نسلى برخوردار نبودند.
4. اعراب جاهلیت رسم دیگرى نیز در ارث داشتند و آن رسم «هم پیمانى» بود. دو نفر بیگانه (غیر خویشاوند) با یکدیگر پیمان مىبستند که «خون من، خون تو و تعرض به من، تعرض به تو و من از تو ارث ببرم و تو از من ارث ببرى» و این در حالی بود که به دختران خود ارثی نمیدادند.
5. از همه این رسوم بدتر آنکه زن میت را جزء اموال و دارایى او به حساب مىآوردند و به صورت سهم الارث او را تصاحب مىکردند. پسر میت مىتوانست به علامت تصاحب، جامهاى بر روى آن زن بیندازد و او را از آن خویش بشمارد. بسته به میل پسر بود که آن زن را به عقد نکاح خود درآورد و یا او را به زنى به شخص دیگرى بدهد و از مهر او استفاده کند.
6. سعید نفیسى در «تاریخ اجتماعى ایران از زمان ساسانیان تا انقراض امویان» صفحه 42 مىنویسد: « زن در تمدن ساسانى شخصیت حقوقى نداشته است و پدر و شوهر اختیارات بسیار وسیعى در دارایى وى داشته است. دخترى که به شوى مىرفت دیگر از پدر یا کفیل خود ارث نمىبرد.».
در قوانین قدیم اقوام هندى و ژاپنى و رومى و یونانى و ایرانى تبعیضهاى ناروا در مسأله ارث بسیار وجود داشته است که همه در اسلام منسوخ شده و به صورتی عادلانه وضع شده است.
کلمات کلیدی :