گرد هم آیی
بعد از یک شبانه روز تفکر هنوز به این نتیجه نرسیدم که در مورد گرد همایی وبلاگ نویسان قرآنی که دیروز از طرف دفتر توسعه وبلاگ دینی برگزار شد چه بنویسم . با دیدی موشکافانه همین سوژه اصلی میشه که آیا این گرد همایی حرف تازه ای هم برای گفتن داشت؟ درسته که سه گل دختر وبلاگ نویس پایه پیدا کرده بودم و از اول تا یه خط مونده به آخر برنامه مشغول چانه زنی بودیم و فقط موقع رسیدن به قسمتهای حساس که ممکن بود وبلاگ نویسی کشف و شناسایی بشه ساکت می شدیم ؛ با این حال هر از گاهی نگاهی به سخنران می انداختم و گوشی تیز می کردم بلکه حرف نابی دستگیرم بشه که نشد .
یکی از دخترهای وبلاگ نویس گیـــــر داده بود که اینها قبلا به من اطلاع نداده بودند تا پشت تریبون برم و سخن برانم . می خواست در همین باب در وبلاگش عوض سخن ، مطلب برانه و انتقاد کنه که به لطف خدا فرصت ابراز وجود برای ایشون میسر شد و ازشون ممنونم که به نمایندگی از دختران وبلاگ نویس صحبت فرمودند و یاد و خاطره ما را در این همایش سراسر مرد و عبا و عمامه گرامی داشتند ! بماند که بعد از جلسه با کم لطفی یکی از حضار وبلاگ نویس در وبلاگشون مواجه شدیم که احساسات فمینست گرایانه ما رو اکتیو می کنند . پاسخ به این برادر گرامی رو در قسمت نظرات وبلاگشون درج کردم و این جا رو منزه از هر گونه کشمکش های قومی قبیله ای اعلام می دارم .
کلا گرد هم آیی پاستوریزه ای بود . هر چقدر دنبال سوژه ناب گشتم ، هر چقدر لنز دوربین رو گردوندم بلکه کسی را در حال خبط و خطایی بجویم ، حتی راه های منشعب به انتهای سالن رو وارسی کردم ، خیلی تمیــــز ، بی دردسر ، بی جنجال . اینقدر تمیـــــز که جلوی ما چهار وبلاگ نویس محترمه ، سه عدد سطل زباله مشغول تعظیم بودند .
سخنرانی ها هم نرمال ، ریلکس ، بدون ایده جدید ، تریبون آزاد که البته از فرط آزادی به میکروفن بی سیم مبدل شده بود هم خالی از سخنان داغ بود .
فقط در یک لحظه در اوایل همایش خیلی احساس شخصیت کردم ، اونم وقتی بود که جناب منبر نت به حضور محترم دختران مشرف شدند و فرمودند که تاخیر ربع ساعتی شروع همایش رو سوژه وبلاگ نکنند و منتقد این امر نشوند و به دختران گفتم کیـــــف کنید که چقدر از قدرت قلم شما می ترسند و بنده خدا نمی دانست که همین تذکر انضباطی هم نکته جالبی است .
به قول یکی از سخنرانان همایش : وقتی که در ماه مبارک رمضان حااالـی پیدا کردید و وبلاگتون رو آپدیت کردید ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید .
راستی امروز صبح هم آموزش عملی وبلاگ نویسی برای خواهران بود و البته چهارشنبه صبح هم بود و دو جلسه هم قبلش جلسه تئوری بود و البته قبل ترش نمایشگاه طلیعه ظهور بود و غرفه وبلاگ های مهدویت دفتر توسعه وبلاگ دینی و قبلش.... اِ اِ اِ چرا زمان داره به عقب برمی گرده؟!
کلمات کلیدی :