امنیت مان را خودمان تأمین کنیم
همیشه سعی میکنم رفت امدهام با خط یازده یا اتوبوس باشه تا تاکسی، حالا به خاطر امنیتش و یا قس علی هذا...
چند وقت پیش که قضیه دزدیده شدن خانمها شایع شده بود، سفارشات مبنی بر سوار نشدن تاکسی از سوی خانواده زیاد شد.
یکی از فامیل هامون میگفت صاحب خونه ما هم دو روز ِ گم شده، بعدا که جنازهاش پیدا شد، شنیدیم که هر چی طلا داشته ازش زدن و بعد هم سر به نیستش کردن، مثل مابقی خانمهای دیگه...
معلومه وقتی آدم از خونه می زنه بیرون و خانمهایی رو می بینه که از ده تا انگشت شون یازده تا انگشت رو انگشتر گذاشتن که هر کدوم خدا تومن قیمت داره، و دست هاشون تا آرنج دست بند و النگو کردند، و گردنبند چند میلیونی شون روی سینه هاشون مشخصه، هر کسی این صحنهها رو به بینه دزد هم که نباشه وسوسه میشه که یکی شون رو بدزده کلی از کارهاش هماهنگ میشه!
البته این فقط جنبهی مادی قضیه ست، خیلیها به خاطر حجاب مناسبی که ندارن مورد قصد و سوءاستفاده مریضهای جامعه قرار میگیرن و باعث میشه امنیت جسمی و آبروییش به خطر بیافته و یک عمر با یک برچسبی که جامعه بهش زدن زندگی کنه. (خبرهایی در مورد روحانی که چشمش رو به خاطر نجات یه دختر از دست داد هم از همین قبیله)
من فکر میکنم بیشتر از هشتاد درصد امنیت ما خانمها بسته به خودمون داره، مطمئن باشید اگر به گفتهی خدا زینتها و زیباییها مون رو فقط برای محارم مون نگه داریم هیچ کدوم از این مشکلات برامون پیش نمیاد. نه کسی بخاطر زیبایی هایی که می شد پنهان کنه و نکرده بی حرمت میشه، نه خون کسی ریخته میشه، و نه خدایی نکرده جان کسی بخاطر طمع مال دنیا به خطر می افته...
کلمات کلیدی : حجاب، زینت، طلا، امنیت، حرمت، سوءاستفاده، محارم