ارسالکننده : گل دختر در : 89/11/9 4:47 عصر
اصلا قبل از آنکه این خبر و توصیه های آیت الله حائری شیرازی را درباره تیراندازی بانوان بخوانم خودم هم به همین نتیجه رسیده بودم! جهاد که بر زنان واجب نیست (الحمدلله)؛ اما دفاع بر هر زن و مردی واجب است و چه دفاعی بهتر از تیراندازی؟
کلاس دوم دبیرستان یک درس آمادگی دفاعی داشتیم. چند بخشش که مقدمات بود و لزوم آمادگی. حافظه ام می گوید روش های شناسایی انواع بمب های شیمیایی و شناخت عوارض آنها و آشنایی با اسلحه هم داشت. من که به شخصه بیشتر کنجاوی ام مربوط به اسلحه می شد. خب تا حالا تفنگ واقعی ندیده بودم!
روزی بردنمان یک مدرسه دیگر. گفتند اینجا قرار است آمادگی دفاعی را عملا یادتان بدهیم. نصف آموزش که فقط به از جلو نظام و صف بندی گذشت. بعدش سی نفر سی نفر چپاندمان داخل یک اتاق و گفتند حالا می خواهیم روش بستن و باز کردن اسلحه ( در همین حد اسمش را یادم هست!) را یادتان بدهیم. یک ساعتی هم ما زل زدیم به خانوم معلم و او باز می کرد و می بست. بعد گفتند حالا نوبت خودتان هست. بچه ها عین ندید بدید ها ریختند سر اسلحه، بازش کردند؛ اما طبعا نتوانستند دوباره آنرا ببندند. من هم فقط محض تبرک توانستم مثل ضریح لمسش کنم!
البته سال های دیگر، مدرسه های دیگر بودند که میدان تیر برده بودنشان. نمی دانم به هر کدامشان نفری چند تیر رسیده بود؛ اما باز هم بهتر از شرایط ما بود.
چند وقت پیش داشتم کتاب آمادگی دفاعی خواهرم را نگاه می کردم. سوم راهنمایی هست. گفت امسال به صورت آزمایشی برایشان درس آمادگی دفاعی گذاشته اند. نکته مهمش اینکه کتاب آمادگی دفاعی دخترها و پسرها را جدا کرده بودند. درست است که جنس دفاع و جنگ برای زن و مرد فرق می کند؛ اما به نظرم از آموزش تیراندازی اش نباید چیزی کم گذاشت. به همان دلیلی که آیت الله حائری شیرازی در آن خبر گفته بودند:
« در تیراندازی باید از افراد صلاحیت دار استفاده شود و به آنها آموزش های لازم داده شود ؛ در این بین نیز باید از وجود بانوان محجبه در مسابقات و مسئولیت های اجرایی استفاده کنید. زنان ایران اسلامی باید مثل مردان حضوری پر قدرت در این فعالیت داشته باشند.»
« اگر عنوان شود که زنان مسلمان باید در مقابل دین و ناموس خود از سلاح استفاده کنند و این توانایی را داشته باشند ، مسلمانی با کمال هستند چون در عین حفظ عفاف می توانند شجاعت خود را نشان دهند.»
البته آموزش تیراندازی باید باقاعده و امکانات باشد. نه مثل من، نه مثل اولین تجربه تفنگ دست گرفتنم در دامنه کوهی نزدیک آن روستا که تفنگ را درست نگرفته بودم - نمیدانستم چطور بگیرم- و خوشحال و شادان هدف را نشانه رفتم و ماشه را کشیدم... کشیدن ماشه همان و کاشته شدن بادمجانی پای چشمم همان!
حالا این خاطره و جیم شدن های یک هفته ای از کلاس ها به خاطر کاشت بادمجان یا از تیراندازی منزجرم کرده و تلخم می کند؛ یا می شود نقطه شروع حرفه ای ورزش تیراندازی و بعدا می خندم و می گویم اولین آشنایی مستقیم من با تفنگ عجب خاطره انگیز شد!
فعلا که مورد اولم. علی الحساب باقی بانوان بروند تیراندازی یاد بگیرند و به وقتش دشمن را نشانه بروند تا ببینم چه می شوم!
کلمات کلیدی :
جنگ،
تیراندازی بانوان،
دفاع،
آیت الله حائری شیرازی
ارسالکننده : گل دختر در : 89/6/28 9:40 عصر
به پیشواز هفته دفاع مقدس
چند سالی این موضوع یکی از پرونده های فکری مفتوحم بود. اینکه تکلیف زنان و جنگ چیست؟ اینکه می گویند جهاد بر زنان واجب نیست؛ آیا معنی اش این است که نباید زنان به جنگ بروند؟ یعنی حتی برایشان مستحب هم نیست؟
چندین کتاب از خاطرات زنانی که در جنگ تحمیلی شرکت داشتند خواندم. مثل معصومه رامهرمزی، مینا کمایی، مرضیه دباغ و ... . معصومه رامهرمزی حتی پوتین های مردانه می پوشید و دفاع مسلحانه می کرد. خانم دباغ که جای خود داشت و حتی خیلی از آقایان سپاهی را سازماندهی می کرد.
دوره آموزش نظامی بسیج را ثبت نام کردم و کتابش را هم امتحان دادم؛ ولی برای شرکت در کلاس های عملی اش فرصت نکردم.
یک ترم برای درس تاریخ اسلام تحقیقی برداشتم با عنوان «حضور زنان در جنگ های نظامی در صدر اسلام» دیگر از نظر تئوری هم حجت بر من تمام شد که بوده اند زنانی که حتی پیش چشم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم- به دفاع مسلحانه می پرداختند و جانباز و شهید می شدند. در کتاب ها خواندم زنی بوده به اسم ام عطیه! که در هفت غزوه با پیامبر شرکت داشته و این هم مزید علت!
خلاصه اینکه شدم بودم عشق تانک و تفنگ! و منادی شعار «کی گفته زنها نمی تونن بجنگن؟»
گذشت تا آن سالی که با دفتر توسعه وبلاگ دینی و جمعی از وبلاگ نویسان عازم مناطق جنگی جنوب کشور شدیم. تا آن شب خاطره انگیز در پادگان میشداغ و رزم شبانه. آن شب که در سکوت و ظلمت وحشتناک صخره های پادگان همه به صف شدند. چشممان به نیروهای ارتشی بود که با لباس جنگی و تفنگ به دست این طرف و آن طرف می شدند.
من اعتراف می کنم که با شلیک اولین گلوله، شنیدن صدای مهیب و آتش نورافکنش، آنی تمامی افکار چندساله ام را درباره جنگیدن زنان پس گرفتم!
با اینکه بین دختران آن جمع ترس ام از همه کمتر بود و حتی المقدور به بقیه روحیه می دادم؛ اما عمیق تر بود! چون سال ها بود که داشتم خیلی جدی به این موضوع فکر می کردم؛ نه که فقط بخواهم شبیه سازی جنگ را ببینم و بگویم بمیرم برای رزمنده ها که چه شرایط وحشتناکی داشتند!
از بین شکاف دو کوه می دویدیم و آتش و گلوله بر سرمان که نه؛ بر چپ و راستمان می ریخت. صدا، نور، گرما و همه چیزش طبیعی بود. فاطمه که از خانواده ای رزمنده و شهید بود محکم دستم را گرفته بود. مدام با وحشت تکرار می کرد که جنگ اینقدرها هم بی رحم نبوده؛ اینها می خواهند ما را بکشند! نمی دانم به شوخی می گفت یا جدی. من که خیر سرم روحیه اش می دادم و می گفتم خدا را شکر کن که گلوله بر مغز سرمان نازل نمی شود!
عجالتا به یک پوتین سنگین و بزرگ سربازی برای پرو و بازگشت کامل از رأی سابقم نیازمندم!
اما در باب جهاد زن که می گویند خوب شوهرداری کردن است هم نظرات خودم را دارم که به وقتش خواهم نوشت. اصلا به نظر شما انصاف است که شوهرداری جهاد باشد و گلوله و تانک و تفنگ هم جهاد؟ همسرداری اینقدر سخت است یا خدا اینقدر ما را ضعیفه فرض کرده؟!
کلمات کلیدی :
جنگ،
جهاد،
همسرداری،
زنان و جنگ،
آموزش نظامی،
میشداغ،
رزم شبانه
ارسالکننده : گل دختر در : 87/10/27 9:0 عصر
بیست روز از تهاجم اسرائیل به غزه میگذرد. شمار کشتهها از هزار نفر گذشتهاست. بیش از یک سوم شهدا زنان و کودکان هستند. اعتراضهای زیادی در سراسر دنیا به این حمله شدهاست؛ اما هنوز بسیاری هم در سکوت به رتق و فتق امورات خودشان مشغولند. فمینیستهایی که برای اعدام، سنگسار، حضور در ورزشگاهها و ... جنجال به پا میکردند الان گوشهای نشستهاند و فقط کمی صدای پچپچشان میآید. کمپین یک میلیون امضا که میخواست آرمانشهری را برای زنان بنا کند، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان که مثلا میخواست پرچم فتح مساوات را در کشورهای ملحق شده بر زمین بکوبد همگی در سکوتی مرگبار به سر میبرند.
اگر بخواهیم از دید یک صهیون معتقد به دنیا نگاه کنیم باید بهشان حق بدهیم که خروار خروار خانه خراب کنند و مردم بیگناه را زنده به گور کنند و ککشان هم نگزد. وقتی در تعالیمشان آمده که «نجات دادن غیریهودی حرام است حتی اگر هم دیدید در چاهی افتادهاست باید فورا سنگی بر در آن چاه بگذارید!» یا اینکه «هرچه غیر یهودی دیدید به اندازهای که در توان شماست به قتل برسانید. اگر چنین امری در توان یک یهودی باشد و انجام ندهد مرتکب خلاف شدهاست. به قتل رساندن مسیحی ثواب دارد. حال اگر کسی نمیتواند او را بکشد حداقل مقدمات قتل او را فراهم نماید.»(1) پس بهشان حق بدهید که با تانک و تفنگ و بمبهای فسفری به فرایض دینیشان عمل کنند و شاید هم ازینکه مدتی نتوانستند یهودی خوبی باشند ناراحتند!
زنان و مادران بیگناهی در این تهاجم وحشیانه کشته میشوند. ( شاید همین الان که من در آرامش و سکوت مشغول نوشتن هستم و شما مشغول خواندن) اما از دست مجامع بینالمللی و کنوانسیونها و معاهدات کاری ساخته نیست. آن همه فریاد دفاع از حقوق زنانادامه مطلب...
کلمات کلیدی : غزه، اسرائیل، تجارت سکس، قاچاق زنان، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، زنان، جنگ، فمینیست