تیراندازی بانوان، دفاع شجاعانه عفیفانه
اصلا قبل از آنکه این خبر و توصیه های آیت الله حائری شیرازی را درباره تیراندازی بانوان بخوانم خودم هم به همین نتیجه رسیده بودم! جهاد که بر زنان واجب نیست (الحمدلله)؛ اما دفاع بر هر زن و مردی واجب است و چه دفاعی بهتر از تیراندازی؟
کلاس دوم دبیرستان یک درس آمادگی دفاعی داشتیم. چند بخشش که مقدمات بود و لزوم آمادگی. حافظه ام می گوید روش های شناسایی انواع بمب های شیمیایی و شناخت عوارض آنها و آشنایی با اسلحه هم داشت. من که به شخصه بیشتر کنجاوی ام مربوط به اسلحه می شد. خب تا حالا تفنگ واقعی ندیده بودم!
روزی بردنمان یک مدرسه دیگر. گفتند اینجا قرار است آمادگی دفاعی را عملا یادتان بدهیم. نصف آموزش که فقط به از جلو نظام و صف بندی گذشت. بعدش سی نفر سی نفر چپاندمان داخل یک اتاق و گفتند حالا می خواهیم روش بستن و باز کردن اسلحه ( در همین حد اسمش را یادم هست!) را یادتان بدهیم. یک ساعتی هم ما زل زدیم به خانوم معلم و او باز می کرد و می بست. بعد گفتند حالا نوبت خودتان هست. بچه ها عین ندید بدید ها ریختند سر اسلحه، بازش کردند؛ اما طبعا نتوانستند دوباره آنرا ببندند. من هم فقط محض تبرک توانستم مثل ضریح لمسش کنم!
البته سال های دیگر، مدرسه های دیگر بودند که میدان تیر برده بودنشان. نمی دانم به هر کدامشان نفری چند تیر رسیده بود؛ اما باز هم بهتر از شرایط ما بود.
چند وقت پیش داشتم کتاب آمادگی دفاعی خواهرم را نگاه می کردم. سوم راهنمایی هست. گفت امسال به صورت آزمایشی برایشان درس آمادگی دفاعی گذاشته اند. نکته مهمش اینکه کتاب آمادگی دفاعی دخترها و پسرها را جدا کرده بودند. درست است که جنس دفاع و جنگ برای زن و مرد فرق می کند؛ اما به نظرم از آموزش تیراندازی اش نباید چیزی کم گذاشت. به همان دلیلی که آیت الله حائری شیرازی در آن خبر گفته بودند:
« در تیراندازی باید از افراد صلاحیت دار استفاده شود و به آنها آموزش های لازم داده شود ؛ در این بین نیز باید از وجود بانوان محجبه در مسابقات و مسئولیت های اجرایی استفاده کنید. زنان ایران اسلامی باید مثل مردان حضوری پر قدرت در این فعالیت داشته باشند.»
« اگر عنوان شود که زنان مسلمان باید در مقابل دین و ناموس خود از سلاح استفاده کنند و این توانایی را داشته باشند ، مسلمانی با کمال هستند چون در عین حفظ عفاف می توانند شجاعت خود را نشان دهند.»
البته آموزش تیراندازی باید باقاعده و امکانات باشد. نه مثل من، نه مثل اولین تجربه تفنگ دست گرفتنم در دامنه کوهی نزدیک آن روستا که تفنگ را درست نگرفته بودم - نمیدانستم چطور بگیرم- و خوشحال و شادان هدف را نشانه رفتم و ماشه را کشیدم... کشیدن ماشه همان و کاشته شدن بادمجانی پای چشمم همان!
حالا این خاطره و جیم شدن های یک هفته ای از کلاس ها به خاطر کاشت بادمجان یا از تیراندازی منزجرم کرده و تلخم می کند؛ یا می شود نقطه شروع حرفه ای ورزش تیراندازی و بعدا می خندم و می گویم اولین آشنایی مستقیم من با تفنگ عجب خاطره انگیز شد!
فعلا که مورد اولم. علی الحساب باقی بانوان بروند تیراندازی یاد بگیرند و به وقتش دشمن را نشانه بروند تا ببینم چه می شوم!
کلمات کلیدی : جنگ، تیراندازی بانوان، دفاع، آیت الله حائری شیرازی