ارسالکننده : در : 88/4/15 1:0 عصر
نویسنده مطلب: گل پر
داشتم به این فکر می کردم که روز پدر برای پدرم چه بخرم، که نا خود آگاه ذهنم بر روی واژه "پدر سالاری" زوم شد. همان نظریه ای که فمینیست های موج دوم، منشأ اصلی فرودستی زنان را ریشه در آن می دانند.
طبق این نظریه، این نظام اقتدارانه مرد است که باعث شده زن از همه لحاظ، چه از لحاظ فردی، اقتصادی و ... زیر سلطه مردان قرار بگیرد، برای اینکه آن ها هیچ رابطه ای را میان زنان و مردان برقرار نمیدانند مگر اینکه بر اساس یک ستم و یک رابطه قدرت مدارانه استوار باشد.
مثلا اینکه مردان از زنان توقع دارند زیبا و دلفریب باشند و آن طور که می خواهند لباس بپوشند و آرایش کنند همگی راه تسلط مردان بر زنان در جنبه فردی ست. از نظر آنها هر نوع ارتباطی میان زنان و مردان که به نوعی زیبایی و جاذبه های زنانه در آن دخیل باشد راهی دیگر بر تسلط در آوردن زنان از سوی مردان است. (درست بر عکس فکر می کنند)
و یا اینکه ادعا می کند آنچه که زنان تا امروز در مورد زندگی خانوادگی فکر می کردند در واقع ساخته و پرداخته جامعه پدر سالار است تا بتوانند زنان را بهتر زیر سلطه خود ببرند و فکر میکنند ازدواج برای زنان و مردان دو روی یک سکه است برای تسلط بیشتر مردان...
اگر از لحاظ اقتصادی هم نظرشان را در این رابطه نگاه کنیم، می بینیم که آنها تفکیک شغلی، بر اساس جنسیت را نیز یک نوع راه تسلط دیگر مردان بر زنان می دانند و فکر میکنند اینکه زنان دستمزد کمتر به خاطر داشتن شغل های غیر تخصصی دارند نتیجه ای جز وابستگی بیشتر زنان به مردان نیست.
در این جا جالب است راه کارهایی را که آنها برای خارج شدن زنان از زیر سلطه مردان ارائه می دهند را با هم ببینیم.
آنها با استفاده از راه کارهایی مثل، جلوگیری از بارداری، امکانات بارداری خارج از رحم، ایجاد نوزادان آزمایشگاهی و تربیت فرزندان در خارج از خانواده، زنان را از محدودیت هایی مثل اشتغال خارج از خانه، آزادی جنسی و ... را که مردان از طریق قابلیت تولید مثل بر آنها تحمیل کرده اند را از بین ببرند.
و یا برای جلوگیری از این ستم، زنان باید جدا از مردان زندگی کنند، چون حتی در صمیمانه ترین روابط هم سلطه مردانه وجود دارد.
و همچنین آنها با تشکیل گروه های فمینیستی همجنس گرا که با پیوستن انبوهی از زنان به "سازمان ملی زنان" آغاز شد، می خواهند که زنان با نگاهی مثبت به صفت های زنانه خود و با تکیه بر هویت زنانه خود الگوی جدید از روابط زن و مرد ارائه دهند.
این نظریه پدر سالاری، مانند خیلی از شعارهای دیگر فمیست ها، از اول مطرح شدنش با استقبال فراوانی روبرو شد. اما روز به روز از تاثیر و مقبولیت آن کاسته شد و نقدهای فراوانی به ایده پدر سالاری مطرح شد.
اول اینکه ، اگر پدر سالاری آن طور که فمینیست ها تصور می کنند، این اندازه پر قدرت و تاثیر گذار است، عملا خارج شدن از آن امکان ندارد!
دوم اینکه، اگر نظام پدر سالاری ریشه در فرهنگ غلط مردم دارد که باید حل شود، چرا با وجود فرهنگ ها، بوم ها و اقلیم های متعدد ،این ستم نظام واحد دارد؟!
سوم اینکه، تاکید فمینیست ها بر نظام پدر سالاری به عنوان یک واقعیت فرا تاریخی، فرا فرهنگی و عالم گیر ،نوعی جبر گرایی ست که این علاوه بر اینکه با ادعای مادر سالاری (نظریه دیگر فمینست ها) سازگاری ندارد، مستلزم نوعی بن بست در جنبش فمینست است.
همان طور که قبلا هم گفته بودم، جنبش فمینیست، مانند کیسه زباله کهنه ای می ماند که هر جایش را بگیری جای دیگرش پاره می شود و هر روز شاهد بی محتوا بودن آن هستیم.
کلمات کلیدی :
فمینیسم،
حقوق زنان،
پدر سالاری،
مادر سالاری،
آزادی جنسی،
سلطه مردان
ارسالکننده : گل دختر در : 87/12/18 11:0 صبح
گفت و گوی خبری امشب شبکهی دو دربارهی جایگاه و ارزش زن از نظر معصومین-علیهم السلام- بود. مهمانان برنامه دکتر صادق آئینهوند و خانم دکتر فرهمندفر بودند. ابتدای برنامه آقای حیدری توضیحاتی را دربارهی موضوع بیان کردند و اصلا نشنیدم که بگویند به مناسبت هشتم مارس و این چیزها. یکی امشب هست که مثلا به طور اتفاقی یادشان به این بحثها میافتد یکی شب میلاد حضرت زهرا – سلام الله علیها-.
نمیدانم چرا مقدمهشان به دلم ننشست. رفتم توی اتاق و چند دقیقهای آنلاین شدم. از جانب خانواده چاپار رسید که مگر نمیخواستی نگاه کنی؟! گفتهبودم دلم میخواهد امشب چیزی بنویسم؛ اما ذهنیاتم پراکنده بود. اصلا چرا اینقدر توضیح میدهم. خلاصه اینقدر هی رفتم و آمدم و حوصلهام شد و نشد تا اینکه یک قسمت از سخنانشان جرقهی فکرم را روشن کرد.
سر خط...
آقای حیدری خطاب به خانم فرهمندفر: یکی از نمودهای ارزش و جایگاه زن، حضورش در اجتماع است. حالا شما توضیح بفرمایید که ... و بعد خانم فرهمندفر کاملا توضیح دادند که بعله نمیدانید زنان در تاریخ اسلام چقدر حضور اجتماعی داشتند و چقدر ارزشمند بودند. مثلا میگویند در زمان معاویه یکی از فرمانرواها یاغی شدهبود. عدهای از مردم هم زنی را به نمایندگی پیش معاویه میفرستند که برایشان دادخواهی کند. بعد که این خانوم پیش معاویه میرود معاویه بعد از تأمل میگوید من تو را میشناسم. تو همان کسی بودی که در جنگ صفین در سپاه حضرت علی-علیه السلام- مردان را تحریک میکردی که شجاعانه بجنگند. خانم فرهمند میگفتند چرا فکر میکنید فقط خانومها به کاندیداهای زن رأی میدهند و زنها هم فقط در مورد مسائل زنان صحبت میکنند. البته این جمله را قبل از آن مثال گفتند و من الان یادم آمد!
ایست... بر میگردیم به سوال. شما مطمئنید که یکی از شاخصههای ارزش زن حضورش در اجتماع است که اینقدر هم از آن دفاع میکنید؟ مگر همیشه برای دفاع از حقوق زنان، از قول اسلام نمیگوییم که ان اکرمکم عند الله اتقاکم. یعنی گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.حالا چگونه برای زنان تفسیرش کردید که ارزشمندترین شما اجتماعیترین شماست؟ ( همان حضور اجتماعی) مگر تنها راه پرهیزکار شدن فعالیتهای اجتماعی است؟ تا آنجا که عقل من قد میدهد حضور اجتماعی حضوری خارج از چارچوب خانه است. با این اوضاع و احوال جامعه چه بسا انسان با خانهنشینی با تقوا تر هم بماند. حالا چرا شما اصرار دارید به زور ثابت کنید که زنان از اول اسلام حضور اجتماعی داشتند و هنوز هم باید داشته باشند؟ حضوری فیزیکی که نه چرخی از اقتصاد و صنعت مملکت را بچرخاند و نه یک اپسیلون رشد فکری داشته باشد چه فایدهای دارد؟
برعکسش هم خوشایند نیست. اینکه به زور بخواهیم زنان را راضی کنیم به اندرونی خانه محدود شوند و حضور اجتماعیشان را به صفر برسانند. اینکه به بهانهی فساد جامعه فکر زنان را محدود به پخت و پز و رفت و روب بکنیم، یک تربیت فرزند هم پشتبندش بگذاریم و بگوییم نهایت کاری که یک زن میتواند بکند همین است. استعدادهایش را نادیده بگیریم و عوامل پیشرفتش را خفه کنیم.
تفاوت ظریفی دارند این دو دیدگاه. اولی صرف فعالیت در اجتماع را یک ارزش میداند، دومی صرف خانهنشینی را مطلوب. شباهتشان این است که ملاک هر دو حضور اجتماعی است. اولی یک است و دومی صفر.
چیزی که این وسط دیده نشده فکر و اندیشهی زنان است. اینکه هم رشد و تعالی میتواند در چارچوب خانه و خانواده باشد و هم کوتهفکری و خردنگری با وجود حضور اجتماعی در وجود کسی باشد. این همه مادران خانهدار و مادربزرگهای فهمیده مصداق صحبت من هستند. حتما شما هم در بین نزدیکانتان دیدهاید. کسانی که همهی عمرشان به کار منزل گذشته؛ اما وقتی پای صحبتهای جدی اعتقادی، فرهنگی و ... پیش میآید میبینید که به اندازهی یک کارشناس حرفهای آموزنده دارند. این روزها خانمهای زیادی هم دیده میشوند که صبحها مثل یک آدم آهنی با زنگ ساعت از خواب بیدار میشوند، به محل کار میروند، کارت ورود میزنند، سر برج حقوقشان را میگیرند و میبینی یک دفعه تا آخر سال یک بار هم فرصت نکرده حتی به خودش فکر کند و اینکه کجای این دنیاست.
ملاک، حضور اجتماعی نیست، فکر و اندیشه است که همه جا میتوان آن را ورز داد و تقویت کرد و هرکس باید با توجه به شرایط زندگی و تواناییهایش، محیط رشدش را پیدا کند. این است حد فاصل آنتی فمینیست و سنتی بودن.
کلمات کلیدی :
زنان،
هشت مارس،
سنتی،
فمینیسم،
حضور اجتماعی،
روز زن