یاد بگیریم که فکر کنیم
همیشه این تهمت روی قلبم سنگینی می کرد که مدام به ما می گفتن، شما یک دست از زنان متحجر هستید که فقط می گویید زن باید گوشه ی خانه اش بنشیند و شوهر داری و بچه داری اش را بکند، و حق بیرون رفتن از خانه را ندارد! مدام با خودم کلنجار می رفتم و می گفتم مگر کجای طرز فکرم اشکال دارد که افکار اینان را به این سو کشانده که من خواهان گوشه نشینی زنان هستم؟!
اگر قرار بود مردی مرا نبیند و داخل خانه بشینم و در هیچ اجتماع و جامعه ای پا نگذارم، این همه تاکید قرآنی برای عفاف و حجاب چه معنایی داشت؟!
فقط تنها حرفم این است که جایی که حضور زن لازم نیست چرا باید حاضر شود؟! زن برای بیگاری کشیدن ساخته نشده، زن ملعبه ی دست مردان نیست، زن ماشین میکانیکی نیست که هر کاری که از او خواستید در جوابتان چشم بسته بگوید چشم!
خیلی سعی ام بر این بوده که با هر زبانی این موضوع را به زنانمان بفهمانند و بگویم آنان با چه حیله و نیرنگی دارند وارد می شوند، ولی اینگار کسی که نخواهد رنگ بیداری را ببیند هیچ وقت بیدار نخواهد شد...
کلمات کلیدی : حجاب، زنان، فمینست، مردان، عفاف