سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزی آرزوی بزرگ شدن را داشتم

ارسال‌کننده : در : 88/10/30 11:9 عصر

گل پر، رفتی خونه قابلمه هات رو ور دار بیار با هم یه دست خاله بازی کنیم، منم عروسک هام رو میارم، این دفعه من بابا میشم تو مامان. قبول؟
ـ باشه قبول، من مامان میشم تو بابا.

با چه شور و حال خاصی اسباب بازی هایمان را وسط حیاط پخش می کردیم و شروع میکردیم به بازی کردن، یکی میشد پدر، یکی مادر، عروسک ها هم نقش بچه هایمان را بازی می کردند، مدام ادای پدر مادر هایمان را در می آوردیم، گاهی با عروسک هایمان قهر می کردیم، من اشپزی می کردم و در همان قابلمه های کوچک خود غذا درست می کردم و سر سفره می چیدم و اشاره به عروسکم می کردم و می گفتم :

"دخترم بابات از سر کار اومد بهش خسته نباشید بگی هاا ! وقتی اومد بهش سلام کن ولی زیاد اذیتش نکن، خسته ست، بزار بعد از ناهار باشه عزیزم؟" و بعد روی عروسک را می بوسم و کناری قرار می دادم .

همیشه در دلم آرزوی بزرگ شدن را داشتم، می خواستم مثل مادرم شوم، اداره ی یک خانه را به دست داشته باشم، بچه هارا ضبط کنم، آنها را تربیت کنم، غذا درست کنم، خانه را نظافت کنم...
وقتی نگاه میکنم این ها در ذاتمان بود، نه تنها من بلکه همه دختران، با این شور و حال بزرگ شدیم، ولی الان
نه از مادر دیروز خبری ست و نه از فرزند دیروز!

دلم برای بچه های الان می سوزد، دیگر از آن بازی هایشان خبری نیست، دیگر در کوچه برای خاله بازی فرش پهن نمی کنند، در کوچه ها گرگم به هوا بازی نمی کنند، صبح که از خواب بلند میشوند باید پا به مهد بگذارند تا اخر ساعت کاری پدر و مادر!

خانه هم نقش جایی را بازی میکند که  انتهای شب چند نفر را دور هم جمع می کند و دوباره صبح که میشود روز از نو و روزی از نو!

با این روش دیگر نه پسر از وظایف پدرانه خود چیزی میداند و نه دختر از وظایف مادرانه خود...
این یعنی سرآغاز بی زندگی، در زیر چتر زندگی نوین...!

تاثیر جنس در نوع بازی
بازی و رشد شخصیت
عوامل موثر در بازی کودکان
منشاء بازی مذهب است
والدین چه نقشی در تربیت مذهبی کودکان دارند؟






کلمات کلیدی : خانواده، محبت مادر، بازی های کودکانه، وظایف مادری، تربیت فرزندان

حجاب یا بی حجابی اجباری؟

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/10/17 12:27 عصر

سالروز کشف حجاب رضاخانی است.
به این فکر می‌کنم
که آیا بی حجابی اجباری
در هفده دی آن روزها
و این روزهای فرانسه و بلژیک و ...
بدتر است
یا حجاب اجباری ایران؟

چرا طرفداران بی‌حجابی
در باب بی‌حجابی اجباری نمی‌گویند؟
و برعکس!


دوست داشتم اینقدر سطح فکر مردمان بالا می‌رفت
که دست کم بگویند
موسی به کیش خود
عیسی به کیش خود

و بعد
از اندیشه‌ام بگویم
 که حجاب
نه تنها یک واجب فردی برای بانوی مسلمان است
که سرش را بیندازد زیر
و چادرش را روی سرش
که کسی نبیندش
و ریز ریز از کنار دیوار عبور کند

در حالی‌ که
دخترکان زیباروی
تابلوهای هنری دوپا
دل‌ها را به هر سو ببرند
و بربایند


حجاب
و بی‌حجابی
در یک جامعه
اثر واقعی حجاب بر تحکیم خانواده را
خنثی می‌کند

و بی‌حجابی
و حجاب
در یک جامعه
بهره کشی عمومی از زنان را

کدامیک بدتر است؟



(+) مقاومت هوشیارانه زنان ایرانى در برابر توطئه کشف حجاب
(+) خواب خرگوشی
(+) استعمار، استثمار،‌استکبار
(+) خوشحالم که قانع شدی
(+) فدائیان حجاب و عفاف




کلمات کلیدی : خانواده، ایران، حجاب اجباری، بی حجابی اجباری، فرانسه، هفده دی

کاسه چه کنم

ارسال‌کننده : در : 88/9/12 9:49 عصر

اولی – هیچکس به ولخرجی زن من نیست … همیشه از من پول می‌خواد!
دومی – با اینهمه پول چه کار می‌کنه؟
اولی – نمی‌دونم، … چون هیچوقت بهش نمی‌دم!

زن گریه کنان رو به شوهرش می گوید: چرا حاضر نیستی یک پالتو پوست برایم بخری !؟ من اگر سرما بخورم و بمیرم که مخارج به خاک سپردنم برایت گرانتر تمام می شود. مرد با حسرت سری تکان داد و گفت : می دانم ، می دانم ، اما آخر آن فقط یک مرتبه است !
و
...
معمولا وقتی یک چیزی بین مردم باب شود برای آن لطیفه می سازند و وسیله ای برای خنده!

خوب این هم یکی از این موارد. ولی اینطور لطائف، بیشتر من را به فکر فرو می برد تا خنده! به این فکر که اینها ممکن است از کجا نشأت بگیرد، اصلا مگر هر خرج کردنی را ولخرجی میگویند!
در جایی خواندم که یکی از دلایل زیاد خرید کردن برخی خانم ها را پوشاندن نقاط ضعف درونی انها می دانست! البته این حرف شاید در ظاهر کمی قابل قبول باشد، ولی دلیل تام و کامل و معقولانه ای نیست.

بیشتر آن می تواند بی برنامگی و نداشتن نظم در زندگی باشد. ما همیشه پیش خودمان فکر میکنیم که اگر ما درآمد بیشترى داشته باشیم، تمام مشکلات و غصه‏هاى مالى ما حل مى‏شود، در حالی که این فکر غیر عاقلانه ست. درآمد زیادتر، درد را دوا نمى‏کند. اگر هزاری هم پولدار باشیم ولی برنامه اقتصادی درستی در زندگی نداشته باشیم باز هم به پولی و کمبود میخوریم.

یکی از مشکلاتی هم که اکثر خانم با همسرهایشان دارند سر این موضوع ست که چرا در خرید خانه خساست بخرج می دهند، و مرد هم در مقابل به او می گوید من خسیس نیستم تو ولخرج هستی! ولی از این غفلت دارند که اگر خرج شان را با دخلشان یکی شود دیگر نه مرد به زن می گوید تو ولخرج هستی و نه زن به مرد میگوید تو خسیس هستی!

اگر همان روز اول که حقوق را میگیرند، زن و مرد با هم برنامه ریزی کنند و حد خرج را برای هر کدام تعیین و خرج های اضافی را کم کنند دیگر آخر سر کاسه چه کنم چه کنم دست نمیگیرند! و این تکه ها را بهم نمی چسبانند!

+ توصیه‏هایى به خانم‏هاى خانه‏دار براى تنظیم اقتصاد خانواده‏




کلمات کلیدی : خانواده، اقتصاد، خساست، در آمد، برنامه ریزی، محبت، خرج اضافه

تربیت فرزند

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/4/28 12:27 عصر

تربیت فرزند یعنی اینکه وقتی دیشب با مادرم در جلسه‌ای فرهنگی-آموزشی بودیم و من حوصله‌ام سر رفته بود و از مادر اجازه خواستم که بروم رخصت ندادند!

قابل توجه آقایانی که مُدام در جلسه خواستگاری تکرار می‌کنند تربیت فرزند خیلی برای من مهم است و می‌خواهند به این بهانه تمام راه‌های اطلاعاتی، ارتباطی، تحصیلی و شغلی همسرشان را عبور ممنوع کنند.

کدام مادر ِ بی‌خبر از دنیای محدودشده‌  می‌تواند فرزندش را در مقابل تزریقات اطلاعاتی  این روزها واکسینه کند؟!




کلمات کلیدی : مادر، خانواده، تربیت فرزند

صادرات خانگی لوازم آرایش

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/2/5 1:26 صبح

برای نوشتن مقاله‌ای داشتم کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری را ورق می‌زدم که به اینجا رسیدم.

«حقیقت این است که این وضع بی‌حجابی رسوا... یکی از طرق و وسایلی است که آنها برای تخدیر و بی‌حس کردن اجتماعات انسانی و درآوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می‌برند.
اطلاعات 5/9/49 گزارشی از اداره کل نظارت بر مواد خوردنیی، آشامیدنی، آرایشی نقل کرده‌است. درباره لوازم آرایش چنین می‌نویسد:»

چون اطلاعاتی که در کتاب بود مربوط به حدود 40 سال پیش بود آمار جدیدتری را برایتان می‌آورم
• در هر ثانیه در جهان 22روژلب به فروش می‌رسد.
• ایرانی ها سومین مصرف کنندگان لوازم آرایشی دنیا هستند.
• زنان ایرانی سالانه نزدیک به یک میلیارد تومان لوازم آرایش می خرند. از سوی دیگر سن مصرف لوازم آرایش نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته تمایل به آرایش بیشتر در بین زنان مسن دیده می شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده اند.
• فروش محصولات لوازم آرایشی با 19 درصد رشد در منطقه خاورمیانه طی سه سال اخیر به 1/2 میلیارد دلار رسید.

و حالا ادامه‌ی مطلب از زبان شهید مطهری.
«آری باید زن ایرانی به بهانه‌ی «تجدد» و «تقدم» «مقتضیات زمان» هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه‌داری تهیه می‌شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کننده‌ی لایقی برای کارخانه‌های اروپایی باشد. اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید، نه مصرف‌کننده‌ی لایقی برای سرمایه‌داران غربی خواهد بود و نه وظیفه و ماموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده‌ی آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.
در جامعه‌های غیرسرمایه‌داری با همه‌ی احساسات ضدمذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می‌شود که چنین رسوایی‌ها به نام آزادی زن وجود داشته‌باشد. »

این روزها اگر بخواهیم تا سر کوچه هم برویم به راحتی می‌توانیم یک چهره‌ی آرایش شده با تمام جزئیات و ریزه‌کاری‌هایش ببینیم؛ حتی در شهر مثلا مقدس قم!

نمی‌خواهم منبر بروم و بگویم علنی کردن آرایش‌خانوم‌ها در برابر دیدنامحرمان حرام است ( که البته مسلما حرام است) نمی‌خواهم مثل روانشناسان استفاده افراطی از لوازم آرایش را فوری ببندم به کمبود اعتماد به نفس و تمایل به انگشت‌نما شدن ( شاید بی‌ربط هم نباشند)؛ حتی نمی‌خواهم مثل جامعه‌ی پزشکی از مضرات لوازم آرایش در طولانی مدت بگویم ( این مقاله را بخوانید). به هر حال جمعیت ایران جوان است و اگر درست بگویم بیش از نیمی از همین جوانان خانوم هستند و به هر حال میل به زیبایی خیلی‌ها را به سمت کیف لوازم آرایش می‌کشاند. این فست فودها و آب و هوای شیمیایی و میکروبی که زده پوستها را داغون کرده هم جزء اخیر علت تامه‌ شده!

اگر با دید اصلاح الگوی مصرفی نگاه کنیم بابت این زیباجویی دارد هزینه‌ی هنگفتی از طرف خانواده‌ها و دولت پرداخت می‌شود. فرض کنیم که آرایش یکی از نیازهای اولیه‌ی آدمیزاد باشد. نوش جانتان! اما چرا آنرا در جای درستش خرج نمی‌کنید؟ این افزایش ناگهانی استفاده از لوازم آرایش قطعا نسبتی با آرایش خانوم‌ها در منزل ندارد و بیشتر مرتبط با آرایش‏کردن خارج از خانه است. چه بسا خانوم‌هایی که از بس آرایش به روی ماهشان دیدم خیال برم داشته که اینها مادرزاد وحشتناک زیبا هستند؛ اما وقتی یک بار سرزده به خانه‌شان رفتیم دیدیم اصلا خبری از آن جمال نیست! آرایش‌های افراطی که هزینه‌اش را خانواده می‌پردازد؛ اما هیچیش به آنها نمی‌ماسد!

این مشکل بین خانوم‌هایی که آرایش در برابر نامحرم را قبول ندارند هم به صورت آرایش‌های افراطی در مراسم‌های زنانه ورم کرده‌است. قدیم‌‌ها می‌شنیدیم اگر کسی عروسی برادر یا خواهرش بود خودش هم آرایشگاه می‌رفت تا ظاهر مرتب‌تری داشته‌باشامروز کی ام؟د؛ اما این روزها دعوت شدن به عروسی حجت را برای وقت آرایشگاه تمام می‌کند.

نمی‌گویم آرایش نکنند. اما خانومی را فرض کنید که در بهترین حالت از ظهر عروسی درگیر ست کردن لباس و کفش و نگین انگشتر و آرایشگاه است. با استرس این مراحل را می‌گذارند و طبعا پرتویی از آن را به خانواده هم می‌تاباند. بهترین لباسش را که همسرش خریده، بهترین چهره‌ای که در این مدت داشته را با خود به مراسم می‌برد و باز هم در بهترین حالت که از ترکیب خودش راضی باشد مراسم را به انتها می‌رساند. حالا همان لباس و آرایشی که کمرنگ شده را با خستگی و کوفتگی به خانه می‌کشاند. و تنها این خستگی است که نصیب خانواده‌اش می‌شود.

البته یک آمار دیگر در مورد تغییر رویکرد از زنان به مردان از قلم جا ماند! شاید معضل آینده‌ی نزدیک این شود.




کلمات کلیدی : لوازم آرایش، عروسی، خانواده، نارضایتی همسر، آرایش مردان

<      1   2      

الکسا