سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و اگر حجاب، حجاب شود...

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/4/3 8:28 عصر



فیلم(+) دفاع بانوی تهرانی از یک پسر بسیجی را چندین بار دیدیم. اولش فکر می‌کردیم بانو نسبتی با بسیجی دارد و از نحوه پوششش تعجب کردیم. بعدش که فهمیدیم داوطلبانه جلو آمده و دفاع کرده معمولا اولین چیزی که بعضی مذهبی‌های ساده‌اندیش به ذهنشان می‌رسید این بود که «نامحرم نبود؟ اشکال نداره؟» (+)

من فکر می‌کنم آن بانو با مانتوی کوتاه و شلوار لی و زلف‌های پریشان کمتر نیست از دختری  که با چادرش فریاد انسانیت زن مسلمان را سر می‌دهد.

حجاب، واجب و پسندیده است؛ اما به تنهایی تمام تکلیف یک زن مسلمان نیست. مهم این است که در جبهه بندی حق و باطل بتوانیم  در پرتو عقل و وحی راهمان را انتخاب کنیم و جسورانه دفاع کنیم.

اینقدر که بی‌تفاوتی بعضی‌ها به اسلام و نظام اسلامی ضربه زده مانتوی کوتاه و زلف پریشان نزده!


(+)اطلاعیه رسمی عدم موضعگیری جامعه الزهرا در انتخابات ریاست جمهوری
نظرات کاربران درباره دفاع شیر زن تهرانی:1 - 2 - 3 - 4




کلمات کلیدی : حجاب، جامعه الزهرا، بانو، تکلیف زن مسلمان

زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/3/31 6:4 عصر

در شرایط آشوب و بلوا معمولا حق و ناحق حسابی مخلوط می‌شوند. هواداران آقای الف که به خیابان می‌ریزند بعضی هم برای فروکشی عقده‌های قبلی‌شان با آنها همصدا می‌شوند. تشخیص آنها از هم سخت است. هیچ کدام هم حاضر نیستند کنار بکشند. نیروی انتظامی می‌‌خواهد آنها را جدا کند و امنیت را برگرداند؛ ولی آدم‌ها و اهداف و ابزارها قابل تشخیص نیستند. من نمی‌دانم این وسط چه اتفاقی می‌افتد. شما هم نمی‌دانید. یعنی هیچ کس نمی‌داند دقیقا چند نفر از هواداران آقای الف کتک خوردند؛ چند نفر باتوم زدند؛ چند نفر از طرفداران آقای ب تماشاچی بودند و چند تایشان آمدند وسط معرکه؟ چه کسی می‌داند این گلوله‌هایی که هموطنانمان را کشته از کدام تفنگ شلیک شده؟ فقط در این اوضاع آشفته هرکس هرکاری را که فکر می‌کند بهتر است انجام می‌دهد.

وبلاگ‌نویسان حامی هر شخص و گروهی هم دارند همان خط سیرنوشتاری را پیش می‌برند که قبل از انتخابات داشتند. هر دو طرف – یا بیشتر- مجبورند به خاطر نگاه یک جانبه طرف مقابلشان آنها هم فقط روی موضوعاتی دست بگذارند که بیشتر به هدف نزدیکشان می‌کند. حتما بسیاری از طرفداران آقای الف انتظار چنین قانون‌شکنی از ایشان نداشتند و حامیان آقای ب هم از کشته شدن همشهری‌هایشان در چند قدمی‌شان خوشحال نیستند. اما انگار راهی هست که در آن گام گذاشته‌اند و دیگر راه برگشت ندارند.

وبلاگ‌ها که رسانه‌های خردی هستند. سایت‌های خبری هم از رجا و فارس گرفته تا کلمه و قلم و تابناک هم مجبورند با قوت تمام جبهه خودشان را تقویت کنند؛ وگرنه هر حرکت کوچکی را حریفشان تعبیر به کوتاه آمدن می‌‌کند.
خودمان نمی‌گذاریم دوستانمان انصاف داشته‌باشند. فقط برای آتو گرفتن در کمین هستیم تا برایش انواع حواشی و تفسیرها بنویسیم.

مثلا یکی از بحث‌ها سر این است که «کی زد و کی خورد؟ »نه من می‌دانم نه شما که کدام گروه بیشتر و ناحق زدند و کدام‌ها خوردند؟ اما جان من همینطور که کانال‌های ماهواره را زیر و رو می‌کنید یک سری هم به این اخبار صداوسیمای خودمان بزنید و ببینید که نیروی انتظامی و پلیس چطور از دست مردم کتک و لگد می‌خورد؟ بعد بروید همان کانال‌های ماهواره‌تان را نگاه کنید و به من بگویید غیر از ایران در کدام کشور «پلیس» از دست «مردم» کتک می‌خورد؟
مطمئن باشید تمام آن عکس‌ها و فیلم‌هایی را که شما دیدید من هم دیده‌ام.


(+) مصدومانی که در غبار هیاهو دیده نشدند




کلمات کلیدی : آشوبگران، پلیس

اینجا خدا خانه دارد

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/3/31 3:19 عصر

نویسنده مطلب: گل دختر

مسجد
خانه‌ خداست
مسجد لولاگر هم یکی از مساجد تهران
حتما پیش نمازی داشته
تابلوهای صلوات و دعایی داشته
قرآن داشته
مفاتیح داشته
نذر و نذورات داشته
چادر نماز و مهر و تسبیح داشته
و نمازخوان‌هایی داشته
که به آتش کشیدنشان

واقعا دلتان رضا می‌دهد
 که هر شب از بام خودتان و همسایه‌ها
صدای الله اکبر می‌شنوید؛
بعد در قالب اعتراض‌های شما
خانه خدا را آتش می‌زنند؟
دست روی بد چیزی گذاشتید
حتی این مذهبی‌هایی که الان سکوت محض‌اند
وجانب احتیاط را گرفته‌اند
روی همچین مقدساتی حساسند

دم خروس را باور کنیم
یا قسم حضرت عباس را؟
مسجد خانه‌ خداست
واقعا شما بنده‌ همین خدایید؟



کلمات کلیدی : آشوبگران، مسجدلولاگر

به نام پدر، به کام دختر

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/3/28 9:6 عصر

نویسنده مطلب: گل دختر

عزیز بابا!

من نه موسوی هستم
که نبودنم را خوب بدانی
نه خاتمی هستم
که گفتی بی‌عرضه است
نه پدرت
که از ازل سنگش را به سینه می‌زنی

من یکی از مردمی هستم(+)
که گفتی
از لحاظ روانی

قهرمان ساز و اسطوره کشیم
یکی را می‌بریم بالا
بعد هُلش می‌دهیم پایین (+)

گفتی
ما مشکل روانی داریم
که خاندانت
این بار دست خالی ماند

بابا به قربانت برود!

از پشت وانت بیا پایین(+)
خدای نکرده
مردم روانی هُلت می‌دهند پایین
بعد دیگر نمی‌توانی
با خواهرت عکس بیندازی

و انگار کنی که روزنامه آلبوم خانوادگی‌است
و تمام سدها و خیابان‌های ایران
ملک اجدادی پدرت

دختر بابا!

ما پدرت را دوست داشتیم
هنوز هم داریم
اما تو که از سر و کولشان بالا می‌روی
عبایشان را کج می‌کنی
پدر سنی‌ ازشان گذشته
رعایت کن

تو
نه با اشک این مردم گریستی
نه با خنده‌شان خندیدی
فقط خواستی چادرمان را رنگ پریده کنی(+)
یک هو که از آن سر دنیا ظاهر می‌شوی

یادمان می‌آید چقدر بدبخت و روانی هستیم
هنوز دیر نشده
تا خبر ممنوع الخروج شدنت
در حد شایعه مانده(+)

این بار هم غیب شو
لندن انتظارت را می‌کشد
دوچرخه... ارزانی خودت



کلمات کلیدی : چادر، فائزه هاشمی، دوچرخه، مردم

قطار آرزوها

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/3/21 10:25 عصر

نویسنده مطلب: گل دختر
گاهی که آدم در فشار محبت مردم گیر می‌کند واقعا نمی‌دانید چه حالی دارد. این روزها این محبت بی‌انتها یا در قالب فحش و کلمات سانسورپذیر بر سرم نازل شده که ان‌شاالله خدا صد برابر عوضش را بهشان بدهد یا اینکه از سر دلسوزی و نگرانی نصیحتم می‌کنند. آخرین زنجیر از حلقه محبت خوانندگان لینک‌هایی هست که درباره راه آهن شیراز می‌گذارند. لابد می‌دانند که من شیرازی هستم و از بدو تولد با حسرت قطار و دودوچی‌چی بزرگ شدیم.

لینک‌های تحلیل و نقد قطار شیراز در اینترنت ریخته. خودتان بروید پیدایش کنید!  چند تا از خبرها و نقدها را باز کردم. جناب پدر را به پشت سیستم فراخواندم تا توجیهم کنند. برای تکمیل اطلاعات زحمت کشیدند به همکاران شیرازی‌شان هم تماس گرفتند. البته پدرم کارشناس راه آهن نیستند؛ اما رشته‌شان تقریبا مرتبط است.

در یکی از خبرها نوشته بود محل حرکت قطار صد کیلومتر با شیراز فاصله داشته. طی تحقیقات به عمل آمده محل حرکت، شهرک صدرا بوده که تنها 5 کیلومتر با شیراز فاصله دارد. البته شیراز یک شهر طویل است و شاید برای کسانی که آن طرف شهر هستند چند کیلومتر دورتر شود اما صد کیلومتر دروغ محض است!

عکس‌های ریل قطار را که نگاه می‌کردیم در توضیحاتشان نوشته شده بود که مسائل فنی رعایت نشده و با یک بار حرکت قطار، ریل‌ها سینوسی شده‌اند! پدر توضیحاتی در این‌باره دادند که این موضوع تا حدی طبیعی است. باید قطار چند بار از روی ریل حرکت کند تا اشکالات آن را بر طرف کنند و توضیحات دیگری که نه به درد من می‌خورد نه شما. همین بس که بدانیم بعضی سایت‌های خبری برای اطمینان از صحت خبر از من هم کمتر تحقیق می‌کنند! البته پدر این را هم گفتند که بهتر است در سفرهای اول، قطار باری با حداکثر وزن حرکت کند تا اشکالات ریل زودتر خودش را نشان بدهد.

جالب‌تر از همه آن عکسی هست که زیرش نوشته «مسیری که هنوز ساخته نشده افتتاح شد». اینطور که آن سایت نوشته آدم فکر می‌کند این پل ساخته نشده وسط مسیر است و قطار که به اینجای مسیر می‌رسد سوتی می‌کشد، همه مسافران پیاده می‌شوند تا قطار را هل بدهند و بعد دوباره می‌پرند سوار قطار می‌شوند! آن عکس یک پل در دست احداث است برای انتقال ریل قطار از یک طرف جاده شیراز-صدرا به سمت دیگرش. آدرس دقیقش بعد از مجتمع خلیج فارس نرسیده به شهرک صدرا روبروی پارادایز صدرا است. ( یا همان قصرقمش
ه) علت ساخته نشدنش هم این است که ایستگاه ساخته نشده‌ی قطار که قرار بوده قبل از جاده صدرا و مجتمع خلیج فارس باشد به محلی بعد از مجتمع منتقل شده و باید برای انتقال ریل از روی جاده و رودخانه‌ای که در مسیر هست دو پل احداث کنند و  این کار هنوز به اتمام نرسیده و برای همین سکوی موقتی برای اعزام اولین مسافران شیراز از شهر صدرا ساختند و هزار و یک «و» دیگر که در توضیح این قطار و شادی شیرازی‌ها از همین افتتاح ناقص ادامه دارد؛ ولی دروغ دروغ‌پردازان هیچ وقت تمامی ندارد.

هنوز داشتم با جناب پدر گفتمان می‌کردم که یک پیامک از طرف رئیس شورای شهر شیراز و رئیس سازمان نظام مهندسی شیراز برایشان آمد.
نوشته بود: «جواب شایعات خراب شدن ریل‌ها پس از سفر به تهران: سفر دوم قطار به مشهد، 8 امروز »
کدام خبرگزاری این خبر را منعکس کرده؟!



کلمات کلیدی : راه آهن شیراز، قطار، صدرا، خبر

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

الکسا