ارسالکننده : گل دختر در : 89/11/16 10:49 عصر
این رئیس جمهور فرارى تونس،... سالها با شدت و حدت بر مردم حکومت کرد؛ علیه مصالح مردم، از جمله علیه دین. در تونس که یک کشور مسلمان و داراى سابقهى طولانىِ اسلامى است و در فرهنگ اسلامى مفاخرى از تونس برخاستهاند،...حجاب رسماً ممنوع بود. خب، این مردم یک انگیزهى مهمشان اسلامخواهى است. لذا دیدید بمجرد اینکه این خائن از کشورش فرار کرد و اوضاع به هم ریخت، دخترهاى دانشجو با حجاب رفتند دانشگاه. این نشاندهندهى انگیزهى عمیق اسلامى است؛ این را تحلیلگران غربى میخواهند کتمان کنند، مخفى نگه دارند.
مقام معظم رهبری، 15/11/1389
از وبلاگ حق من حجاب(+)
متن کامل خطبه(+)
کلمات کلیدی :
حجاب،
تونس
ارسالکننده : گل دختر در : 89/11/9 4:47 عصر
اصلا قبل از آنکه این خبر و توصیه های آیت الله حائری شیرازی را درباره تیراندازی بانوان بخوانم خودم هم به همین نتیجه رسیده بودم! جهاد که بر زنان واجب نیست (الحمدلله)؛ اما دفاع بر هر زن و مردی واجب است و چه دفاعی بهتر از تیراندازی؟
کلاس دوم دبیرستان یک درس آمادگی دفاعی داشتیم. چند بخشش که مقدمات بود و لزوم آمادگی. حافظه ام می گوید روش های شناسایی انواع بمب های شیمیایی و شناخت عوارض آنها و آشنایی با اسلحه هم داشت. من که به شخصه بیشتر کنجاوی ام مربوط به اسلحه می شد. خب تا حالا تفنگ واقعی ندیده بودم!
روزی بردنمان یک مدرسه دیگر. گفتند اینجا قرار است آمادگی دفاعی را عملا یادتان بدهیم. نصف آموزش که فقط به از جلو نظام و صف بندی گذشت. بعدش سی نفر سی نفر چپاندمان داخل یک اتاق و گفتند حالا می خواهیم روش بستن و باز کردن اسلحه ( در همین حد اسمش را یادم هست!) را یادتان بدهیم. یک ساعتی هم ما زل زدیم به خانوم معلم و او باز می کرد و می بست. بعد گفتند حالا نوبت خودتان هست. بچه ها عین ندید بدید ها ریختند سر اسلحه، بازش کردند؛ اما طبعا نتوانستند دوباره آنرا ببندند. من هم فقط محض تبرک توانستم مثل ضریح لمسش کنم!
البته سال های دیگر، مدرسه های دیگر بودند که میدان تیر برده بودنشان. نمی دانم به هر کدامشان نفری چند تیر رسیده بود؛ اما باز هم بهتر از شرایط ما بود.
چند وقت پیش داشتم کتاب آمادگی دفاعی خواهرم را نگاه می کردم. سوم راهنمایی هست. گفت امسال به صورت آزمایشی برایشان درس آمادگی دفاعی گذاشته اند. نکته مهمش اینکه کتاب آمادگی دفاعی دخترها و پسرها را جدا کرده بودند. درست است که جنس دفاع و جنگ برای زن و مرد فرق می کند؛ اما به نظرم از آموزش تیراندازی اش نباید چیزی کم گذاشت. به همان دلیلی که آیت الله حائری شیرازی در آن خبر گفته بودند:
« در تیراندازی باید از افراد صلاحیت دار استفاده شود و به آنها آموزش های لازم داده شود ؛ در این بین نیز باید از وجود بانوان محجبه در مسابقات و مسئولیت های اجرایی استفاده کنید. زنان ایران اسلامی باید مثل مردان حضوری پر قدرت در این فعالیت داشته باشند.»
« اگر عنوان شود که زنان مسلمان باید در مقابل دین و ناموس خود از سلاح استفاده کنند و این توانایی را داشته باشند ، مسلمانی با کمال هستند چون در عین حفظ عفاف می توانند شجاعت خود را نشان دهند.»
البته آموزش تیراندازی باید باقاعده و امکانات باشد. نه مثل من، نه مثل اولین تجربه تفنگ دست گرفتنم در دامنه کوهی نزدیک آن روستا که تفنگ را درست نگرفته بودم - نمیدانستم چطور بگیرم- و خوشحال و شادان هدف را نشانه رفتم و ماشه را کشیدم... کشیدن ماشه همان و کاشته شدن بادمجانی پای چشمم همان!
حالا این خاطره و جیم شدن های یک هفته ای از کلاس ها به خاطر کاشت بادمجان یا از تیراندازی منزجرم کرده و تلخم می کند؛ یا می شود نقطه شروع حرفه ای ورزش تیراندازی و بعدا می خندم و می گویم اولین آشنایی مستقیم من با تفنگ عجب خاطره انگیز شد!
فعلا که مورد اولم. علی الحساب باقی بانوان بروند تیراندازی یاد بگیرند و به وقتش دشمن را نشانه بروند تا ببینم چه می شوم!
کلمات کلیدی :
جنگ،
تیراندازی بانوان،
دفاع،
آیت الله حائری شیرازی
ارسالکننده : گل دختر در : 89/11/7 4:47 عصر
در خبرها آمده بود که از ترم دیگر قرار است در دانشگاه ها کتاب «روانشناسی ازدواج و شکوه همسرداری» به جای کتاب «تنظیم خانواده» تدریس شود. البته طبق عدم هماهنگی های معمول بعدش تکذیب شد و گفتند هنوز این درس به تایید نهایی نرسیده است(+). ما فعلا حرفمان را می زنیم تا ببینیم این دیالوگ های رسانه ای کی به آخر می رسد!
اغلب دانشگاه رفته ها تنظیم خانواده را می شناسند. واحدی عمومی که با تاکید بر مباحث بهداشت، سلامت و جمعیت روش های کنترل موالید را می آموزد. عمر این کتاب در ایران زیاد نیست. «جمعیت و تنظیم خانواده» ای که ما در پیام نور خواندیم چاپ اولش برمی گردد به سال 78.
همان وقت که داشتم این درس را برای امتحان می خواندم نقد و نظر زیادی داشتم. الان دوباره کتاب را آوردم و نگاهی کردم. گفتم بگذار از ب بسم الله شروع کنیم. اصلا منظور از تنظیم خانواده چه بوده؟
صفحه 2 کتاب ما در تعریف تنظیم خانواده آمده:
« تنظیم خانواده طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، اتخاذ یک سیاست جمعیتی از سوی خانواده ها است که داوطلبانه و بر پایه آگاهی، بینش و تصمیم گیری مسئولانه توسط والدین به خاطر ارتقاء تندرستی و بهزیستی اعضای آن به مورد اجرا گذاره می شود.»
رفتم سایت سازمان بهداشت جهانی تا ببینم تعریف تنظیم خانواده در آن سایت چیست؟ (+)
Family planning allows individuals and couples to anticipate and attain their desired number of children and the spacing and timing of their births. It is achieved through use of contraceptive methods and the treatment of involuntary infertility. A woman’s ability to space and limit her pregnancies has a direct impact on her health and well-being as well as on the outcome of each pregnancy.
ظاهرا ما تعریف تنظیم خانواده سازمان بهداشت جهانی را برای خودمان بومی سازی کرده ایم یا اینکه سازمان بهداشت جهانی در طی این ده سال تعریفش تغییر کرده است!
در کتاب، تنظیم خانواده را فقط برای خانواده ها تعریف کرده ولی سازمان بهداشت جهانی آنرا برای افراد هم مفید می داند!
درست است که ما سعی کردیم در کتاب تنظیم خانواده آنرا بومی کنیم و غلظت خانواده اش را هم بیشتر- مثلا در ضرورت این بحث گفته که به اقتصاد خانواده و رشد کیفیت تعلیم و تربیت کمک می کند- اما به نظرم همیشه باید سرچشمه را دید.
در مبحث جهانی تنظیم خانواده بیش از آنکه حیات و بقای خانواده مهم باشد سلامت افراد و رشد رفاه و توسعه اجتماعی مد نظر بوده.
در آموزه های دینی، خود ِ خانواده هم به عنوان یک نهاد کوچک اجتماعی اجر و قرب دارد. زوجین تلاش می کنند تا این نهاد را حفظ کنند. تبدیلش کنند به محیط امن و امانی که تربیت کننده نسل صالح فردا باشد. این وسط شاید مجبور هم بشوند کمی از خودشان بگذرند و برای یک هدف مشترک هم دل شوند.
. اما در رویکردی دیگر- به فرض مشابه بودن تعریف خانواده- زن و مرد پس از تشکیل خانواده هم باید مدام مراقب نیازهای خود باشند، خودمحوری شان را بیشتر کنند. باید حواسشان باشد که خودِ خانواده برایشان زحمت اقتصادی یا سلامتی نداشته باشد.
حالا خدا کتاب «روانشناسی ازدواج و شکوه همسرداری» را به خیر کند. اسمش که چنگی به دل نزده؛ اما اینکه خواستند رویکرد کتاب تنظیم خانواده را – با حفظ مباحث علمی اش- به سمت خانواده معطوف کنند هم جای شکر دارد.
کاش اسمش را گذاشته بودند شکوه خانواده
کلمات کلیدی :
خانواده،
ازدواج،
تنظیم خانواده،
شکوه همسرداری
ارسالکننده : گل دختر در : 89/8/21 12:29 عصر
شاید اوایل فکر می کردم مهریه 14 سکه فقط مال کسانی هست که می خواهند پیش مقام معظم رهبری عقدشان خوانده شود. من هم مدتی به همین آرزو بودم؛ ولی متاسفانه زمان ازدواجم دیگر آقا برای کسی خطبه نمی خواندند.
دلیلی برای مهریه بالا گفتن نداشتم؛ چون همه می دانند و می گویند «کی داده کی گرفته!» نمی خواستم با مهریه بالا خودم را بدنام کنم و به زور به اطرافیان بقبولانم که حواستان باشد شأن من خیلی بالاتر از این حرفهاست. مهریه بالا را یک جور کلاس گذاشتن کاذب می دیدم که خانواده دختر می خواهند با این کار داماد را تهدید کنند که اگر دست از پا خطا کنی مهریه را اجرا می گذاریم و بدبخت می شوی! البته از حق نگذریم تا حدی هم موثر هست. مثلا عروس های مهریه بالای فامیل، بیشتر ناز می کنند و همه فامیل ترس دارند که مبادا از چیزی برنجند و خدای نکرده مهریه را اجرا بگذارند.
اگر می خواستم فقط به حساب شغل پدر، مدل زندگی و شرایط ظاهری خودم نرخ مهریه بگویم منعی برای چندهزار سکه هم نبود. اینطور نیست که خانواده های ثروتمند دخترشان هم مارک دار و گران قیمت باشد و خانواده فقرا دخترشان را در حراجی شوهر بدهند! اگر عمیق تر به موضوع مهریه نگاه کنیم می بینیم که جنبه مادی کمترین وجه قضیه هست؛ یک تیر و دو ..که نه، چندین نشان است!
من برای انتخاب مهریه ام سه اعتقاد اصلی داشتم:
1-مهریه در اصل به معنای هدیه داماد به عروس هست. خدا به دامادها گفته به عروس خانم هدیه بدهند و این خانوم هست که می تواند حدود هدیه اش را مشخص کند. کی می شود «هدیه» را به زور دادگاه، عاشقانه تقدیم کرد؟ «مهرها را سنگین نگیرید. مهر و محبت را باید خداوند مهربان فراهم آورد.» (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) هرچه نرخ مهریه ها بالاتر می رود از اصل هدیه دادن عاشقانه عدول می کند و ازدواج را می کند معامله. انگار که دختر خانوم اتیکت قیمت خورده باشد و داماد مشتری که تازه نقد هم ندارد و می خواهد چک و سفته بدهد! من هدیه می خواستم نه پول زور!
2- به نظر من حتی با دید معامله، 14 سکه نقد بهتر است از 1000 سکه نسیه آن هم به زور دادگاه و دادخواست و قسطهای چندین ساله. من که از همان اول خیلی جدی گفتم اهل نسیه و کی داده کی گرفته نیستم و خب از همان ماه اول بعد از عقد شروع کردم به گرفتن مهریه ،هدیه، ام.
3-مهریه یعنی اینکه داماد از روی علاقه به همسرش چیزی که در چنته دارد تقدیم کند. کجا گفته اند که مهریه فقط مادی هست که ما اینقدر فقط داریم روی عدد و رقمش چانه می زنیم؟ زشت است... مسلمانیم خیر سرمان.در حکایات هست که زمان پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- آموزش قرآن به زوجه هم مهریه بوده است. یا در قرآن می خوانیم که مهریه دختر حضرت شعیب این بوده که موسی-علیه السلام- چند سالی برای حضرت شعیب کار دامداری کند. اگر می خواهید بدانید داماد چند مرده حلاج است به نظرم بهتر است مهریه را از جنسی قرار دهید که فقط خود داماد از عهده اش بر بیاید؛ نه اینکه صاف دستش را بکند در جیب پدر و هیچ زحمتی برای هدیه دادن به همسرش متقبل نشود. هدیه برای زوجه شیرین است؛ چون می دانه همسرش «تلاش» کرده تا آن هدیه را تقدیمش کرده.
مهریه می تواند به زندگی جهت بدهد. این را البته بعد از انتخاب مهریه ام فهمیدم و بسیار هم از انتخابم خوشحالم. البته هر کس مهریه را می شنود می گوید بیچاره داماد! نقدش کم است و غیرنقدی اش چندین ماده و تبصره دارد. چه مصیبتی داشتیم سر توضیح مهریه برای مراسم عقد و ثبت محضری و هر کسی که ازمان می پرسید حالا مهریه تان چقدر هست؟!
من مهریه ام را دوست دارم. خیلی هم دوست دارم. هم قرآن مبارکش را؛ هم 14 سکه ای که به برکت چهارده معصوم – علیهم السلام- هست؛ هم 14 سفر زیارتی به مکه و کربلا و مشهد؛ هم 110 سخنرانی دینی که همسر تعهد کرده در موضوعات سیاسی- اجتماعی خطابه کند (تقریبا 10 تایش ایراد شده)؛ هم 5 کتابی که قرار است بنویسد و یکی اش هم درباره ازدواج آسان است؛ هم حفظ کل قرآن!
(البته یک تشکر هم ویژه به آقای همسر بدهکارم که این مهریه شگرف را با خوشرویی پذیرفته و در حدتوانش از عهده برآمده)
مهریه حتی می تواند کارکرد تبلیغی داشته باشد. در انتخاب مهریه تان خلاقیت داشته باشید. البته نه تا این حد که بال زنبور و پوست پیاز باشد! ببینید از همسرتان انتظار چه مدل زندگی دارید همان را به زبان مهریه از او بخواهید. اگر ارقام نجومی سکه طلب می کنید؛ ناراحت نباشید که همان را جلوی رویتان بیندازد و برود پی زندگی اش.
مدت ها بود می خواستم درباره مهریه ام بنویسم؛ اما بهانه ای نداشتم. صبح که مادرشوهرم تماس گرفتند و گفتند بروم در این سایت ثبت نام کنم بهانه این مطلب هم فراهم شد. ( سایت باشگاه زوج آسمانی از دارندگان مهریه 14 سکه و کمتر ثبت نام می کند و برایشان برنامه هایی دارد) فکرش را هم نمی کردم روزی برسد که مادرهمسرم سوژه وبلاگم را جور کند! کاش بقیه وبلاگ نویسان هم درباره مهریه شان بنویسند؛ چه کم چه زیاد. اصلا بگذارید خودم چند نفری را که می شناسم متاهل هستند دعوت کنم:
مدیر پارسی بلاگ ( مهندس فخری) | منبرنت( حاج آقا نجمی)| شب نوشت | بچه های قلم | این همینه... همین | دودینگ هاوس | یک+یک=یک ( سارا مسعودی)|عاشقانه (سادات موسوی) | خاکستر سرد (ا.سادات هاشمی) | فرزند صبح ( آسیه سادات بنیادی) | مادرستان |ماه ناتمام | و باقی دوستان از قلم افتاده...
کلمات کلیدی :
ازدواج،
مهریه،
ازدواج آسان،
14 سکه
ارسالکننده : گل دختر در : 89/8/8 3:10 عصر
در اردوی محیا کارگاه هم داشتیم. نوشته های زیر در کارگاه مینی مال برگزیده شده اند که با نام صاحبان اثر منتشر می کنم.
_________________________________
من که قد کشیدم
عروسکم کوچک ماند
خاله بازی هایم گم شدند
چادرم اما
همراه من قد کشید
کبری آسوپار
_________________________________
در خیابان
مردی به او چشمک زد
خانه که رفت
دل مردش رفته بود
زهرا نگهبان
_________________________________
ابروهای برداشته
صورت صاف
موهای براق
بلوز و شلوار تنگ
مراد، پسر مَش صفر کشاورز
دانشگاه تهران قبول شده است...
زهرا نگهبان
_________________________________
گفت انسان مظهر تجلی اسماء خداست
من هر روز مظهر نام ستارش می شوم
کجا دیده ای پارچه ای سیاه نور بپاشد
مریم پوست فروش
_________________________________
کلمات کلیدی :
حجاب،
محیا،
اردوی دختران وبلاگ نویس،
مینی مال