سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گوش شنوای حاضر در صحنه

ارسال‌کننده : در : 88/8/5 12:0 صبح

در این چند پست اخیری که گذاشتیم، اشکالاتی گرفتیم به عملکردهای صدا و سیما و برنامه هایی که از آن پخش می شد!
شما هم با نظرات مبارکتان مارا مثل همیشه به فیض رساندید و گفتید همه میدانیم مشکل هست لطفا راه حل ارائه دهید.
خب جانم برایتان بگوید که این کار مراحل خاص خودش را دارد که باید پله پله پیموده شود تا بتوانیم طرح ها و ایده هایی که داریم عملی کنیم.

یک:
ابتدا چادر مبارک را از سر بر می داریم.
دو: بعد یک آینه برای خود تهیه میکنیم، چون تا بحال از داخل این شی خودمان را نگاه نکرده ایم!
سه: بعد یک من سیمان و شفته تهیه می کنیم و شروع می کنیم به بنایی کردن روی صورتمان، حالا به سلیقه  طرفی که باید طرح ها روی میزش گذاشته شود بستگی دارد که زیاد ملات بزنیم یا کم!
چهار: موهایمان را هم کمی بیرون می نهیم تا فکر نکنند ما سرطانی چیزی داریم !
پنج: آهنگ موبایل را هم تنظیم می کنیم به سبکی متمدن.
شش: کمی هم از عصاره های خوشبو به لباس مبارک می زنیم.
هفت: چند تا اصطلاح امروزی هم یاد میگیریم تا در صحبت کردنمان از آن استفاده کنیم!

گلدختر جان، گلسا جان، یادتان هست سال گذشته به نمایشگاه رسانه و دیجیتال رفتیم، آنجا بچه های فرندفید روز اختتامیه با هم قرار گذاشته و سالن نمایشگاه را برای ساعتی در اختیار گرفته بودند، موقع ورود طوری به ما سه نفر نگاه می کردند که اینگار اشتباها بجای نمازخانه سر از اینجا در آوردیم!
 بعد از گفتگوهایی که شد ، نوبت به معرفی رسید، آن موقع از همه پرسیده شد شما کدام شخصیت در فرند فید هستید، الا چه کسانی؟ الا ما سه نفر!
چرا؟! چون به ظاهر چادری و صورت بی آلایشمان نمیخورد که در این کارها دستی داشته باشیم!
از آن طرف هم رفتیم به جشنواره عفاف و حجاب، خیلی برایم جالب بود همه بی حجاب بودند، الا ما سه نفر و چند تا خانم خارجی که مقاله های خود را در رابطه با حجاب ارائه داده بودند! و تعدادی انگشت شمار...

اینکه ما بخواهیم کاری بکنیم مهم است ولی از آن مهمتر این است که چقدر به ما بها بدهند!
ما کلی حرف داریم و هزار درد و دل نانوشته !
اگر به جای روی آوردن به هزار رمان و نوشته های بیگانه و به تصویر کشیدن آنها مانند همان فیلم رستگاران و  سریالهای ماه رمضان و هزار تای دیگر، به حوزه های علمیه و طلاب آن روی بیاورند و طرح ها و ایده های انها را اجرا و به تصویر بکشند آنوقت درست می شود، آنها فکر می کنند که ما فقط به درد معلم دینی و قرآن می خوریم، نمی دانند که چه نخبگانی درون این حوزه ها هستند که از حرفه شان می شود استفاده کرد! ولی افسوس و صد افسوس که در پی شناسایی انها نیستند تا از حرفه شان که توأم با تفکرات اسلامی ست استفاده کنند.

چهار تا برنامه ی خوب هم که می گذارند آن را در بدترین قالب اجرایش می کنند.
این را نوشتم و خواستم بگویم، اینکه ما ایده بدهیم و بگوییم چه کار کنیم ولی کسی نباشد که به آن گوش کند و فقط صرف حرف زدن باشد همان بهتر که بیان نشود!
اگر از این طرف ما بگوییم حجاب! ولی از آن طرف رسانه های ما خانم محجبه را همیشه یک دختر شکست خورده،زشت، بی پول،دزد، بی سواد، خشن، وحشی و ... معرفی کند این حرف زدن ما چه فایده!
باور کنید اینقدر راحت می شود رنگ دین را با استفاده از رسانه پیش چشم مردم قشنگ کرد که نگو!
 فقط نیست مرد عمل! همین!




کلمات کلیدی : حجاب، حوزه علمیه، ارزش، صدا و سیما، دین، الگوهای بیگانه، دختران طلبه

چادر رنگی

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/7/25 3:48 عصر

نویسنده مطلب: گل دختر

سه هفته‌ای هست که اینجا چیزی ننوشته‌ام. نه اینکه نوشتن‌ام نیاید؛ بس که گفتنی‌ها زیاد است نمی‌دانم کدام را بگویم. در طول هفته هرچه به ذهنم بیاید می‌نویسم بعد نوبت ارسال مطلب‌ام که می‌شود هیچ کدام به چشمم نمی‌آید. از حجاب و مدل چادر و روسری گرفته تا اشتغال زنان و وزارتشان، ازدواج و طلاق، نقش همسران در خانه و جز آن، دختران امروز مادران فردا، زنان در رسانه...


اصلا همین خانم‌های چادری سریال‌ها؛ هرچه می‌بینم و می‌گردم روش زندگی‌شان با من و امثال من سازگار نیست. یعنی حتی یک مورد که بتوانم تصور کنم وضعیت مشابه ما را دارد سخت پیدا می‌شود. ما چادری هستیم؛ اما بی‌سواد و جنوب‌ شهری نیستیم. چادری هستیم؛ اما آرایش نمی‌کنیم و چادرمان را به دست باد نمی‌دهیم. روسری‌مان را هم تا رستنگاه مو عقب نمی‌دهیم! به خدا جلوی مادر پدرمان چادر رنگی نمی‌پوشیم، شب‌ها هم با مقنعه چانه‌دار مشکی نمی‌خوابیم! تحصیلکرده هستیم؛ اما تجملاتی نیستیم. دست‌مان به دهان‌مان می‌رسد؛ اما نان‌خور حکومت  نیستیم. تازه نه افسرده‌ایم نه سراسر سال مشکی پوش ائمه‌ایم. وقتی چادر می‌پوشیم یعنی چادری هستیم؛ نه اینکه تا در خانه را زدند با همان لباس بپریم در را باز کنیم؛ یا در محیط کاری مختلط چادرمان را برداریم. هم درک عاطفی داریم هم قوه عاقله.

ما هستیم. تعدادمان هم اینقدر هست که انتظار داشته باشیم دست کم یک مورد شبیه سازی شده‌مان را در فیلم‌ها و سریال‌ها ببینیم. از خواهران دوقلویی که همدیگر را گم کرده‌اند که بیشتریم حتما! وجود ما -که درک‌اش فقط به دو چشم بینا احتیاج دارد- در خفا مانده؛ آن وقت چطور انتظار داشته باشم در مورد موضوعات بالا و اعتقاداتمان نسبت به آنها بنویسم و کسی ببیند!

اصلا این چادر خال خال مشکی که مهتاب سریال دلنوزان در خانه می‌پوشد مال زمان عروس شدن مادربزرگ‌هایمان بوده؛ الان اینقدر طرح‌های زیبا برای چادر رنگی آمده که نگو!

مهتاب



کلمات کلیدی : دختران چادری، سریال، دلنوازان، آرایش، چادر رنگی، صدا و سیما

الکسا