ارسالکننده : در : 89/7/27 1:25 صبح
تعریف آقای بهجت رو شنیده بودم عکسشو دیده بودم. فیلمش رو هم اما از نزدیک هیچ وقت ندیده بودمش. پیش خودم فکر میکردم خوب ایشون هم مثل یه روحانی پیر باید باشه دیگه. تا اینکه ازدواج کردم و بعد از مدتی ساکن قم شدیم. از قضا منزل ما نزدیک مسجد ایشون بود. فقط یه خیابون فاصله داشت.
یادش به خیر نمازصبحمون رو پشت سر ایشون میخوندیم. و فقط اون موقع بود که تازه فهمیدم «آیت الله بهجت» که میگن یعنی چی؟
نماز خوندن ایشون دیدن داشت واقعا! دیدن و شنیدن و حس کردن! به ایشون اقتدا کردن یه حال خاصی داشت. یادمه همش خجالت میکشیدم چون شنیده بودم ایشون چشم برزخی دارن. پیش خودم میگفتم:«حتما الان چهره ی واقعی منو دارن میبینن و ازم بدشون میاد.» اون وقت تو دلم به خدامی گفتم:« یا ستارالعیوب! خودت آبرومو حفظ کن. نذار آلودگی هام برا ایشون آشکار بشه!»
آقای بهجت تو نماز بدجوری گریه میکرد. بدجوری!... آدم شدیدا حس میکرد و میفهمید که ایشون به خاطر خدا داره گریه میکنه. دلش برا خداش تنگ شده. مثل یه عاشق در فراغ محبوبش. در عین حال نه با فریاد بلکه با تواضع بسیار، دلتنگیش رو ابراز میکرد. همچین دستای پیر و لرزونشو بالا میاورد و صورتشو پشت اونا پنهان میکرد ، سرشو پایین مینداخت و گریه میکرد که آدم میخواست از خجالت بمیره! اون که اینجور از خداش خجالت میکشید پس ما!!!!!
...
اولین باری که دیدمش سوم دبیرستان بودم. یادمه اون روز معلم پرورشی مون حسابی غافلگیرمون کرد. آخر ساعت اومد سرکلاس گقت که هرکس میاد بیاد پایین سوار اتوبوس بشه. ما رو بردند خیابون جمهوری ... تو یه کوچه بعد از یه در و یه حیاط بزرگ و گذشتن از یه صف طولانی وارد حسینیه شدیم. حسینیه پر بود از دانش آموزای دختر و پسر. یه طرف اونا یه طرف ما. یادمه پسرا یه سرود دسته جمعی آماده کرده بودن. قبل از ورود ایشون چندین بار تمرین کردن. انقدر که ما هم همه حفظ شدیم.
یه لحظه همهمه شد. بعد بالا رو نگاه کردیم و... بله ...وارد شد.« وای خدای من! یعنی همونیه که عکسشو دیدم؟ همونیه که تو تلویزیون بارها و بارها دیدم؟ این خیلی فرق داره...»
آقا مثل خورشید میدرخشید...یه نور خاصی داشت. خیلی فرق میکرد...خیلی ...خیلی...درسته که عکس و فیلم ابزار رسانه ای هستن اما اونجا بود که فهمیدم همه چیز رو منتقل نمیکنن. یعنی نمیتونن که منتقل کنن. طرفیتشو ندارن...همین نور...همین معنویت...
یه حال خاصی بود...
با راهنمایی مربیا اول یه صلوات فرستادیم و بعد شروع کردیم به خوندن اون سرود:
«مجنون حسنتیم همه لیلی... دوستت دارم به فاطمه خیلی ... دوستتدارم به فاطمه خیلی
پرمیکشد دلم به شیدایی...برگرد آن دوچشم زهرایی...برگرد آن دوچشم زهرایی
منم هوادارت مولا...دلم گرفتارت مولا...غلام دربارت مولا...غلام دربارت مولا
بیا بیا مولا مهدی...بیا بیا مولا مهدی...بیا بیا مولا مهدی...بیا بیا مولا مهدی
مولااااااااااااا...مولا...........مولااااااااااا...مولا..........مولااااااااااا...مولا...مولاااااااااااااا...بیا!»
از همون اول سرود چشمهام پراز اشک شده بود...یک لحظه هم چشم ازش برنمیداشتم. کم کم متوجه شدم آقا هم دارن آروم آروم اشک میریزن!
تعداد بچه ها زیاد بود...دریایی از آدم بودیم ولی...همه ...روی هم... مثل قطره ای تو دریای وجود آقا محو شدیم!
تو دلم هزار بار قربون صدقه ش رفتم.
محبت از وجود نازنینش موج میزد...محبت
«محبت ...در دلم... چون آب جوشید...»
...
خدا مرحوم آیت الله بهجت رو غریق رحمت کنه. چقدر آقا رو دوست داشت.
آه...
تا صبح خوابم نمیبره... آخه فردا آقا میاد!... میاد قم... اینجا!
این عکس رو تابستون گرفتم. سفید رود. به مناسبت ورود آقا تقدیمش میکنم به شما!
کلمات کلیدی :
رسانه،
عکس،
فیلم
ارسالکننده : گل دختر در : 88/3/19 10:24 عصر
نویسنده مطلب: گل دختر
چند روز پیش در سایت فرندفید دیدم که برخی دوستان انتقاداتی دارند در باره تصاویری که نشریه چارقد در گزارش تصویریاش از برنامههای انتخاباتی میگذارد.
در این لینک (+) که آقای نجمی ،مدیر مسئول نشریه چارقد، خودشان این موضوع را با طرح سوالی پیش میکشند که به نظرم فضاسازی برای بحث در این باره بوده. ( البته قبلا هم اشاراتی داشتند+) بعد از آن در لینکی دیگر در فرندفید طرح مسئله را خیلی شفافتر خطاب به آقای احسانبخش (سردبیر چارقد) دیدم. (+)
با توجه به اینکه از ابتدای راه اندازی چارقد دورادور در جریان کار، فضای حاکم بر این نشریه و سیاست دست اندر کارانش بودم گفتم شاید بد نباشد که من هم چند خطی درباره تصاویر مورد استفاده در چارقد بنویسم. البته مشخص است که من نه زبان ناطق چارقد هستم و نه نویسنده ثابتش. فقط این روزها که میبینم چارقد بالندهتر شده و دارد به هدفهایش نزدیکتر میشود دلم نمیآید سکوت کنم. دوست دارم اگر مدیر مسئول، سردبیر یا اعضای هیئت تحریریه چارقد بر این مطلبم نقدی دارند حتما متذکر بشوند.
طرح مسئله: عزیزان خواننده چارقد برایشان این توهم پیش آمده که چارقد در برخورد با تصاویر دختران بدحجاب سیاست واحدی ندارد. بدحجابی دختران حامی آقای موسوی را نشانه به خطر افتادن اسلام میداند ولی از بدحجابی دختران حامی آقای احمدی نژاد حمایت میکند.
نظرات من:
1- چارقد همیشه در استفاده از عکس تصاویر دختران کمی بازتر از دیگر نشریات مذهبی عمل میکرده. این مسئله انتقادی بوده که آن اوایل بیشترِ قشر مذهبی - و همچنین خودم- به چارقد داشتند. البته جمع بین بین رنگ و جذابیت تصاویر دختران و پوشیده بودن آنها کار آسانی نیست و اگر چارقد بخواهد واقعا روشی نو در پیش بگیرد باید به تولید عکس و تصویر بپردازد نه استفاده از تصاویر اینترنتی. صحبتم سر درست یا غلط بودن این سیاست نیست؛ حرف من این است که چارقد همیشه اینطور بوده و این یک روند جدید به خاطر انتخابات نیست. چرا همین بزرگواران منتقد قبل از این ایام گله نداشتند که دختران بدحجاب را در حال مراسم شب قدر، دعا و زیارت قبور شهدا نشان میداد؟
2- فکر میکنم چارقد در نشان دادن تصاویر دختران بدحجاب در بین حامیان موسوی و احمدی نژاد تعادل نسبی برقرار کردهباشد و مثل بعضی سایتها دنبال این نبوده که تمام تصاویر دختران بدحجاب حامی موسوی را کنار هم بیاورد تا بیننده خیال کند که تمام جمعیت همین پوشش را داشتهاند. (+) از آن طرف هم خب به خودش حق میداده که تعدادی از تصاویر دختران به قولا «شل حجاب» و حامی احمدی نژاد را بیاورد.(+) چارقد خواسته واقعیت را آنطور که هست منعکس کند؛ و این حجابهای باز و بسته واقعیت هر دو جناح بوده و هست.
3- درست است که بعضی سایتها و وبلاگهای مثلا اصولگرا از شل حجابی حامیان موسوی سوء استفاده کردند، آن را به بیعفتی و سست ایمانی نسبت دادند ( که به نظرم درست هم نیست)؛ اما من ندیدم که چارقد در هیچ کدام از گزارشها و نوشتههایش این دیدگاه را منعکس کرده باشد. ممکن است دوستان منتقد این برداشت را از سایتهای دیگر داشتهاند و تصاویرش را در چارقد دیدند و در ذهنشان به هم پیوند دادند! مثلا این گزارش (+) چارقد از همایش دختران فیروزهای را بخوانید که چقدر سعی کرده محتاطانه فقط آنچه را که میبیند منعکس کند. ( اگر غیر از این بوده بگویید؛ شاید من همه مطالبش را با دقت نخواندم.)
4- نکته آخری که به ذهنم میرسد این است که بالاخره پشت سر هر پوششی تفکری خوابیده است. مسلما کسانی که با پوشش آزادتری به حمایت از کاندیدای خاصی مشغول هستند؛ اگر این فرد انتخاب شود بعدا در قبال حمایتهایی که کردهاند انتظاراتی هم دارند. آن اوایلِ تبلیغات کاندیداها، خیلی از اقشار مذهبی نمیدانستند که آقای موسوی با حمایت اصلاح طلبان روی کار آمدهاند و هنوز ایشان را در سمت نخست وزیری زمان امام و با قیود سخت انقلابی تصور میکردند. در این شرایط لازم بود همچین تصاویری منعکس شود تا ماهیت حامیان و اهداف سران موج سبز را بهتر نشان دهد.
کلمات کلیدی :
حجاب،
عکس،
انتخابات،
چارقد،
دختر
ارسالکننده : گل دختر در : 87/11/11 9:58 عصر
دیروز«جشنوارهی هنر آسمانی» بود.
جشنوارهی هنر آسمانی جشنوارهای هنری ویژهی طلاب سراسر کشور هست که دیروز برای دومین بار برگزار شد. فراخوان آثار از حدود شش ماه قبل بود در رشته های ادبیات، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و پژوهش. میگفتند امسال داوری آثار در سطح مسابقات بینالمللی بوده. قصدم معرفی جشنواره نیست. توضیحات بیشترش را در سایت هنر آسمانی یا خبرگزاریها میتوانید ببینید.
برنامهی دیروز صبح را که نمیتوانستم شرکت کنم. عصر، کمی بعد از شروع نشست تخصصی دربارهی « ویژگیها و شاخصههای هنر دینی» به مراسم رسیدم. البته با احترام به همهی رشتههای هنری بیشتر علاقهام به رشتهی عکاسی بود و میخواستم بدانم از نظر برگزار کنندگان همایش شاخههای عکاسی دینی چیست؟! یعنی بگویند 1- هنر دینی باید هدفش این باشد 2- هنر دینی با این ابزارها عملی میشود 3- هنر دینی باید توسط همچون افرادی باشد 4-... به طور کاملا عینی و ملموس که از فردا بروم دنبال عکاسی دینی با همان شاخصها!
امیدوارم متن کامل نشست را خود جشنواره منتشر کند؛ چون یادداشتهایی که من برداشتهام با ادبیات مختصر خودم هست.
از وقتی رسیدم یکی از آقایان سخنران فرمودند که «بعضی رشتهها کاملا دینی هستند. مثلا پیکرهی خط نمیشود بیدینی باشد. در ادبیات قوی هستیم؛ اما سینما وارداتی هست و باید آن را بشناسیم.»
بزرگوار دیگری فرمودند: «هنرمند ما در مرحلهی سلوک به جایی نرسیده که سرریز کند برای همین نتوانسته فرم را بشکند و یک اثر هنری خلق کند. باید با نگاه سلوکی هنر را سلوک کند. ثبات شخصیت دینی و نجابت درونی هنری را داشته باشد تا از هیاهوی دنیای مدرن در امان باشد.»
دیگری برای اولین بار نامی از «فلسفهی هنر» بردند و سعی کردند مسئله را فلسفی و مبناییتر بررسی کنند. بعد از توضیح مضمون و محتوا فرمودند: «تفکیک فرم از محتوا امکان پذیر نیست و ساختار باید دینی باشد.» در آخر نشست هم استاد ارجمندی اضافه کردند: «مراکز حوزوی فکر میکردند مشکل سینما فیلمنامه هست. برای همین کلاسهای آموزش فیلمنامه نویسی گذاشتند. افراد خارج از حوزه میگویند حوزه باید در زمینه فقه هنر فعالیت داشته باشد. اما مسئله فراتر از اینهاست. مباحث باید ریشهایتر بررسی شود. باید به مبانی دینی هنر پرداخته شود که هنر دینی چیست؟ آیا امکان تحقق دارد؟ آیا مصلحت هست؟ و بعد ویژگیهای آن چیست؟ باید بررسی شود که نسبت هنر به عنوان مقولهی دارای مبانی فلسفی و فرهنگی با مبانی ارزشی دینی به چه میزان است؟»
در مراسم اختتامیه هم که دکتر حدادعادل تشریف آوردند مستقیم زدند به خال فلسفه و تخصص خودشان و از ماهیت و وجود هنر صحبت کردند.
خلاصه اینکه در پایان مراسم حضرات از برگ به ریشه رسیدند و کم کم صحبتهای همدیگر را تکمیل کردند. برای من که جلسهی بسیار خوبی بود. نکتههای خیلی خوبی شنیدم که شاید به مرور زمان با مطالعات و تفکراتی که در مورد هنر دینی و مخصوصا عکاسی و مخصوصاترش عکاسی یک خانم طلبه داشتم ترکیب کنم و اینجا بنویسم؛ اما خب آن سوالات اولیهام را در مورد ویژگیهای شمارهای هنر دینی اصلا جواب نداد.
جالب است با اینکه هنوز تعریف روشنی از هنر دینی و حتی هنر ارائه ندادند؛ اما بعضی رشتهها که هنریاش مینامند در جشنواره نبود. مثل هنرپیشگی (بازیگری)، موسیقی، سرود، تلاوت قرآن و .... برای تشویق برگزیدگان جشنواره هم بر خلاف جشنوارههای معمول که آهنگی شورانگیز پخش میشود و برگزیدگان به روی سن میروند حضار فقط صلواتی جلی میفرستادند. به قول دوستم ختم صلوات شدهبود!
راستی همین دوستم- خانم ا. سادات هاشمی- در رشتهی شعر برگزیده شد. البته دیدم در وبلاگش هنوز به روی خودش نیاورده؛ اما چون احتمال میدهم از سر تواضع چیزی نگفته وظیفهی خودم میدانم که اعلام عمومی کنم و به این دوست عزیزم تبریک بگویم. هرچند ملاکهای بینالمللی با اهداف ما سازگار نیست؛ اما انشاءالله قدمی باشد تا رسیدن به جایزهی نوبل!
مرتبط:
هنر و هنر دینی در کلام مقام معظم رهبری
دین و هنر
احیای هنر دینی
مبانی فلسفی هنر دینی
کلمات کلیدی :
جشنواره هنر آسمانی،
هنر دینی،
ادبیات دینی،
عکاسی،
عکس،
حوزه علمیه،
سادات هاشمی