ارسالکننده : گل دختر در : 85/11/24 8:44 عصر
با اینکه در اخبار اعلام کرده بودند حوزه های علمیه کل کشور امروز تعطیل است و کلی هم از بعضی اطرافیانِ چشم انتظار تعطیلی ، شنیدیم که الهی از گلومان پایین نرود؛ ولی یادمان نبود جامعة الزهرا ورای مرکز مدیریت و این مراکز خرد! عمل می کند .
تنها از ساعت ده تا ده و چهل دقیقه تجمعی در محوطه روبروی پژوهشگاه داشتیم با سخنرانی خانم ظهیری از اعضای هیئت علمی جامعة الزهرا . اولین بار بود که در حیاط و در زیر نور آفتاب تجمع داشتیم و این بیانگر اهمیت قضیه بود ! درون و برونش مهم نبود و من همه اش حرص میخوردم که آخر همچین تجمعی در پشت دیوارهای رفیع جامعة الزهرا به گوش چه کسی می رسد؟! که شکر خدا بعد از دقایقی جنابی دوربین به دست از راه رسیدند و خانمی هم از نشریه جامعه دیدم که عکس می گرفتند .
بهانه اصلی تجمع سالگرد تخریب حرمین عسکریین بود . تخریب یک مکان مقدس که دل همه شیعیان را به درد آورد . اما شایسته تر بود از تخریب احتمالی قدس – اول قبله مسلمین – هم سخنی به میان می آمد تا مخالفت ما با هتک حرمت اماکن مقدسه ودرد مظلومیت شیعه آشکار تر شود و کمتر این گمان برود که فقط دلمان به حال تکه دیوار و آجری رنجیده خاطر شده . بهتر است حوادث ناگوار گذشته را با وقایع احتمالی آینده پیوند دهیم و به جای محکوم کردن ماوقع در پشت دیوارهای دژ ، به فکر پیش گیری از آنچه اتفاق نیفتاده باشیم .
خانم ظهیری در بیاناتشان به سه نکته اشاره کردند اول اینکه وهابیان را جدای از مسلمانان بدانیم و این حقیقت را برای همگان روشن کنیم . دوم اینکه با توجه به کتاب و خدا و پیامبر مشترک بین تمامی مسلمانان سعی در حفظ وحدت داشته باشیم که ایجاد تفرقه حربه امروزی دشمن برای شکست ماست . و سوم اینکه...
سوم اینکه ... مورد سوم رو به خاطر ندارم . چون دوربین را از خانم نشریه ای گرفتم تا از زاویه های دیگری هم عکس بگیرم و انشاالله فردا عکسهایش را در وبلاگ می زنم .
پس از اتمام سخنان ایشان با پخش سرود « آمریکا ، آمریکا ، ننگ به نیرنگ تو...» ( که برای اولین بار شاهد پخش موسیقی در آن محیط بودم!) و فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و منافق و دار و دسته شان سر کلاسها رفتیم و من هنوز در فکر بودم که این فریادها پایه های کدام کاخ ظلم را خواهد لرزاند ؟!
• یک پست در اعتراض به تخریب محل عروج پیامبر کمتر کاری است که هر وبلاگ نویس می تواند بکند ... چرا منتظرید؟... یا علی !
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/11/17 11:39 عصر
حکما آنها را هم داخل راه نداده بودند که آن طرف خیابان ایستاده بودند ، به دنبال شکار سوژه . سوژه ها می آمدند و می رفتند و چیزی عاید آنها نمی شد . منتظر تاکسی که بودم دیدمشان . گفتم برم سر و گوشی آب بدم بلکه سوژه وبلاگی شود و خود سوژه شدم .
نزدیک که شدم ناراحتی از واکنش سوژه ها در چهره شان هویدا بود و البته به زبان نیز راندند . گفتم : « خب کمی بهشون حق بدید . سابقه ذهنی بدی دارند .
مگر همین چند روز پیش نبودکه خانم کریستین امان پور آمده بود به قم برای تهیه گزارش و به جمکران راهش نداده بودند . به این علت که خوش سابقه نبوده و وقایع را هر طور که میخواست می دید . من از کجا مطمئن باشم که شما عین واقعیات را منعکس می کنید ؟!»
بعد از ترجمه مترجم ، آن خانم قد بلند چشم روشن که به طرز ناشیانه ای روسری به سر بسته بود به زبان انگلیسی وبا لحنی تدافعی گفت : ولی من کریستین امان پور نیستم !
و این چنین صحبت( یا به عبارتی مصاحبه ) چند دقیقه ای من با آن خانم به مدد مترجمش در روبروی در ورودی جامعة الزهرا آغاز شد . گفتند که خانم های قبلی جواب نمی دادند و آن آقای نگهبانی بهشان گفته بود که جواب ندهند که صحت و سقمش با خودشان . صحبتهای مختصر و مفیدی شد درباره علت ورودم به حوزه و چرایی سکونتم در قم و استفاده ای که در آینده از این علوم خواهم کرد و آقای صانعی و جریانات فکری در حوزه و کمپین جمع آوری یک میلیون امضا ( خدا خیر دهد مادر مرحوم حسن نظری را که در جلسه دو روز پیش افکارمان را منور ساختند !) و حقوق زنان در ایران و الخ . گفتنی ها زیاد بود و فرصت کم و نمی دانم با این محدودیت ها چطور می خواهند به دید جامع و صحیحی از مردم ایران برسند . البته مصاحبه که نبود و فرمودند برای کار پژوهشی بوده .
دو روز پیش تصمیم گرفتم درباره کریستین امان پور( یا به عبارتی ملکه جنگ روانی آمریکا علیه ایران ) که بیخ گوشمان در قم بوده چیزکی بنویسم اما هر چه صفحات نت را زیر و رو کردم حرف جدیدی برای گفتن پیدا نکردم جز همان مقاله دکتر شهبازی . اما حال با این تجربه عملی به دید جدیدی رسیدم که : دو حالت دارد . یا افکار عمومی و رسانه های خارجی دید منفی نسبت به مردم ایران ندارند که واقعیت جز این است و یا دید منفی دارند که با طفره رفتن و منع نگهبانی و عدم اذن دخول به جمکران حل نمی شود . تا فضایی باز برای گفتمان نباشد سوء برداشتها برملا نمی شود و البته دو شرط عمده در این گفتمان اجتناب ناپذیر است ... 1- نباید موضع ما حالت انفعالی به خود بگیرد و هماره در صدد پاسخگویی و رفع شبهه باشیم . 2- باید افراد مطلع ، خوش فکر و بادرایت برای پاسخگویی موجود باشند و این افراد این چنین جز من و شما نیستیم . من و شمایی که خود را نسبت به نظام ، دین و اعتقاداتمان مسئول می بینیم و دربرابر جامعه جهانی با روحی استوار فریاد الله اکبر سر می دهیم . ( البته حساب خبر که چه عرض شود دروغ نگارانی چون امان پور که حرفه خبرنگاری را با اهداف مغرضانه مخلوط کرده اند و آب هویج بستنی تحویل مخاطب می دهند جداست ! و با وجود این البته سکوت ما نیز مشکلی را حل نمی کند و هیچ دیدی را شفاف نساخته بلکه کدر تر می سازد)
می توان خلاصه جلسه ای که روز یکشنبه با مادر مرحوم حسن نظری ( نویسنده وبلاگ یه امل مدرنیسم نشده ) در دفتر توسعه وبلاگ دینی داشتیم را نیز در همین مصرع خلاصه کرد که :
ما چه نشسته ایم پس !
در انتهای صحبتم با آن خانم اروپایی ازشان طلب کارت ویزیت کردم و دادند و گفتند که شما ندارید ؟ و گفتم ندارم و عوضش وبلاگ دارم !
اگر اینجا کلیک رنجه فرمودند خدمتشان wellcome عرض میکنم و امید وارم جز حقیقت نبینند و نگویند ، که جهان بر مدار حق می چرخد !
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 85/11/8 8:54 عصر
صبح عاشورا وقتی چشم گشودی، صدای محو طبلها و سنجها جملۀ «و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد » سهراب را در خاطرت زنده میکند و تو آدم همیشگی نیستی، اضطراب را در همۀ ارکان عالم حس میکنی، در ژرفای هر چیزی عکس خون را میبینی و تحیر آرام آرام در تمام جانت حلول خواهد کرد. با خود میاندیشی که چرا روز آتش و لحظۀ ... ذرهها نپراکندند و قیامت قیام نکرد؟
این لحظه را قدر بدان، پیمانت را ببند، عهدت را محکم کن، لبیک را بگو ...
حسین فاطمه(ع) فقط همین چند روز را به دنبال من و تو میآید و پس از آن ماییم و یک سال غربت و تنهایی و یاد حسین(ع).
وحسین(ع) گفت: یاد مرا در زیارت عاشورایم بجویید ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنیدهام بعضیها برای اینکه تکانی بخورند به خدا گفتهاند: خدایا! چه میشود همیشه محرم باشد؟ که حسّ کار خوب همیشه با ما باشد؟
باید گفت: نظرتان چیست که خدای قادر متعال هر سالی یک حسین را قربانی کند، شاید منتی گذاشتید و از خواب غفلت برخاستید.
این چه تن پروری است؟ که خود را به باد هوس بسپاریم، آنگاه محرمها و صفرها و ... رافقط برای میل به کار خوب دوست بداریم و خود را محب حسین بنامیم.
در حالی که شیعۀ آل علی باید آنچنان شیفته و عاشق و مشتاق باشد که از یک ماه محرم توشۀ یک سال خود را برگیرد و کربلای حسین(ع) آنقدر با عظمت هست که شنیدن ماوقعش آنهم در چهارده قرن پیش، هستی را در نظر انسان تیره و تار کند.
اشکی که بر حسین(ع) و خاندان گرامیاش میبارد و جامهها را مرطوب میکند تغییرات بزرگی را به انتظار نشسته است.
چرا از یاد میرود که ذره ذرۀ وجود حسین(ع) فدایی راه نماز شد؟!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/11/5 9:16 عصر
چندی پیش در تهران دومین دوره نمایش زنده لباسهای اسلامی بانوان برگزار شد . البته ما که به شخصه شاهد نبودیم اما دوربین های خبرنگاران شهادت دادند بر این نمایش . بانوانی از ایران زمین با پوشش هایی در طرح ها و رنگ های مختلف و استفاده از انواع آرایش صورت ، صحنه نمایش ، موسیقی متن و ... مدلهای جدیدی از لباس ( و به قول خودشان حجاب ) را در معرض نمایش گذاشتند.
اما آیا مشکل واقعی حجاب زنان ما این است که مدل خوبی از حجاب ندارند؟
آیا کسانی که به حجاب اعتقاد راسخ دارند منتظر نشسته اند تا حضرات برایشان مدل طراحی کنند؟
آیا آنان که به پوشش اسلامی معقتد نیستند با چنین نمایشی قلبهاشان به حقیقت حجاب ایمان می آورد ؟
آیا نمایشی مادی از رنگ و طرح ونور و موسیقی می تواند معنای معنوی حجاب را که همان دوری از تبرج و خودنمایی است نمایش دهد؟
مرز آراستگی و پیراستگی که همه به آن توصیه شده اند با ارائه مدلهای گوناگون و ترویج تنوع طلبی و تبرج و خود نمایی باید به درستی شناخته شود . آیا با برنامه هایی از این دست زنان را به این سمت سوق نمی دهیم که همراه با رعایت حجاب ظاهری خود نمایی کنند؟ به نظر می آید آنچه در موضوع زنان بیشتر اهمیت دارد این است که حساسیت ها و علایق آنها را به سمت مسائلی غیر از خودآرایی و تجمل گرایی معطوف کنیم .
چگونه میتوان از خانمی که برای تهیه غذاهای متنوع یا خودآرایی ، یا تهیه وسایل تزیینی و تفننی، ساعتها وقت میگذارد، انتظار داشت که فرصت و علاقه برای یادگیری و تحلیل موضوعات اساسی جامعه در سطح ملّی و بینالملل داشته و برای حضور در مشاغل تصمیمسازی، علاقه و اهتمام ورزد؟
زمانی که در اصل موضوع_ جایگاه زن در جامعه_ و در راهحلها و برنامههای پیشنهادی، اختلافات فاحشی دیده میشود، معرفی انواع حجاب (آن هم عمدتاً برای کسانی که حجاب را پذیرفتهاند) چه فواید اقتصادی یا فرهنگی میتواند داشته باشد و با تقریب چند درصد پذیرش عمومی روبهرو خواهد بود؟ مسائل زنان و خاصه مسئله حجاب را نمی توان به عنوان موضوعی جدا از دیگر مسائل در نظر گرفت . بلکه با نگاهی سیستمی به تاثیر وتاثر مسئله اقتصاد، فرهنگ، نظام خانواده، اشتغال زنان ،تحصیلات و ... می توان جایگاه و اولویت بررسی مسئله حجاب را واضح تر دید و برای جریان مصرف پوشش اسلامی زنان قبل از هر چیز به برنامه تولید و توزیع پوشش مناسب اهتمام ورزید .
تصاویری از نمایش پوشش اسلامی بانوان در خبرگزاری فارس ( این و این ) و مقاله ای در این باب
و اما... درگذشت آقای حسن نظری
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 85/11/2 5:5 عصر
حس می کنید محرمو؟
نمی دونم شمام این طوری هستید یا نه؟ ولی من از خیلی ها شنیدم که یکی دو روز مونده به محرم مثل پرنده های اسیر تو قفسشون بال و پر می زنن و منتظره رهایی ان!
. . . از فرصت ها استفاده می کنن و با اشکاشون پاکی و زلالی رو دعوت می کنن. چون می دونن
«هستی لایه لایه است. تو در تو و پر از راز و البته پیچیده. برای درک اون باید خوب بود.»
اگه منصف باشیم می بینیم که «هر کسی تو هر موقعیتی می دونه که خوب ترین کاری که می تونه انجام بده چیه، اما مشکل زمانی شروع می شه که انسان نخواد این خوب رو انتخاب کنه. اون وقته که راه رو کمی محو کرده. اگه تو موقعیت دوم هم نخواد به خوب تن بده راه محو تر و تاریک تر می شه. وقتی هزار تا انتخاب بد رو به جای هزار تا انتخاب خوب بر می گزینیم وضع اون قدر آشفته و تاریک می شه که انسان حتی نمی تونه یک قدم برداره.»
می خوام بگم اگه یه روزی با خودمون عهده خوب شدن بستیم ولی شکستیمش، این بار خدای مهربون حسینش رو به کمکمون فرستاده. یه یا حسین بگیم و از اول شروع کنیم عشق رو . . .
کلمات کلیدی :