سلامه یه تازه وارد
کلمات کلیدی :
خانم دایان پاسنو نویسنده کتاب فمینیسم : رمز و راز زنانگی یا اشتباه مدیر موسسه مطالعات خانواده فعالیت های خیرخواهانه بسیاری داشته و در پروژه های مطالعاتی کودکان و مجله های علمی نیز مشارکت داشته . وی همچنین عضو هیئت مدیره انجمن مدیریت مسیحی هست . مطلب زیر بخشی از دیدگاه ایشون رو نسبت به جنبش فمینیسم بیان می کنه که فکر میکنم گویاتر از بیان تاریخچه فمینیسم باشه . ولی این ، مطلب دومی هست که میخواستم توی این پست عرض کنم . اولیش باشه برای ادامه مطلب....
فمینیسم در آمریکا تلاش می کند تا با تأکید بر اهمیت دوری نمودن زنان از نقشهای سنتی خویش مانند ازدواج و مادر شدن ، تعریف تازه ای از زن ارائه نماید . نقش مادری که وظیفه ای طبیعی است ، اکنون به صورت امری نامشروع درآمده و زنان برای انتخاب آن تحت فشار زیادی هستند . به عبارت بهتر ازدواج و مادری از نظر فمینیستها مغایر با طبیعت حقیقی زن تلقی می گردد.
فمینیست ها اصولا حول این محور که زنان انسان های درجه دومی محسوب می شوند بحث و مبارزه می کنند . هر چند احساس من این نیست . من به زن بودن خود افتخار می کنم ، زیرا تعریف خود را از زن بودن از منشأیی متعالی تر گرفته ام . من ایمان دارم که خداوند مرا به عنوان یک زن برای هدفی خلق کرده است و آن را بدنامی و رسوایی تلقی نمی کنم ، بلکه برعکس ، این هدف را نشانه ای از مهر خداوندی در زندگی خود می دانم . به عبارت دیگر من با « بودنم» تعریف می شوم نه با جنسیتم .
سردمداران فمینیست ما را با دروغی آشکار فریب داده اند . این دروغ را زنانی گفته اند که با تکیه بر برابری دستمزد در مقابل کار مساوی و برابری فرصتهای شغلی برای زن و مرد ، دورنمای شگفت انگیزی از موضوعی مسحور کننده را در مقابل چشمان دیگران قرار داده اند .
چه شده است که زنانی که در فمینیست ثابت قدم بودند اکنون از توهم بیرون آمده و نا امید شده اند؟
هنوز ناامیدی وحشتناک خود را به هنگامی که جریان فمینیسم جمعی از مادران را مورد خطاب قرار داد ، از یاد نمی برم . نقطه محوری پیام آنان این بود که همه مردان دشمن زنان هستند . هنگامی که در مورد حقوق برابر زن و مرد از آنان پرسیدم هیچ یک پاسخ درستی به من ندادند و من احساس کردم این جریان نمی تواند از حمایت زنانی مثل من برخوردار شود .
کلمات کلیدی :
یک پروژه بزرگ ساختمانی در قم به یک مهندس عمران با حداقل 10 سال سابقه کار مفید در امر ساختمان سازی به صورت تمام وقت جهت نظارت نیازمند است .
در صورت تمایل سوابق کاری خود را به ایمیل gh_ksh@yahoo.com ارسال نمایید .
____________________________________________
به یک استاد خصوصی زبان مرد ، جهت تدریس زبان کارشناسی ارشد در قم نیازمندیم .
ابتدا میلاد کریمه اهل بیت ( سلام الله علیها) ، معصومه خانوم اینا رو تبریک عرض میکنم به همه و بعد یه تبریک خاص به تمام گل دختران به خاطر روز ملی دختر .
البته به نظر من نامگذاری این روز یه جور لوس بازی بیش نیست چون الان کاملا روشنه که بالانس دخترها و پسرها در جامعه داره به نفع دختران میشه و روز مادر که روز زن هست ، روز تمام اجناس مونث از انسان و جمادات و نباتات محسوب میشه .
با این حال نظر بزرگان برای ما محترمه و کدوم دختری بدش میاد که روزی به نامش باشه و بهانه ای دیگر برای عیدی گرفتن داشته باشه؟
روز ملی دختر بر تمام دختران ایران مبارک باد
امید که همواره پیرو راستین سرور گل دختران عالم - حضرت زهرا(س)- باشیم
و اما دیروز به همین مناسبت نشستی با حضور گل دختران وبلاگ نویس قمی ( یا به عبارتی قم نشین !) و به برکت دفتر توسعه وبلاگ دینی برگزار شد .
غیر از تنی چند از خوش قولان بقیه مثل لشکر شکست خورده اومدند و من چندین بار اتاق را به قصد پذیرایی ترک گفتم و برگشتم و رشته کلام سخنران محترمه از دستم به در می رفت. البته جلسه سخنرانی که نبود . سرکار خانم صادقی ، پژوهشگر مسائل زنان ، که تحقیقاتی در مورد حضرت معصومه (س) داشتند بیاناتی را در مورد زندگی ایشان ایراد فرمودند و همانطور که همه مایل بودند جلسه به پرسش و پاسخ و گفتمان کشیده شد .
و در اواخر جلسه داشت به جاهای جذاب و مسائل دختران و زنان و طرح راهکار می انجامید که ... (ادامه مطلب...
کلمات کلیدی :
امروز صبح خوش حال بودم که سروقت به کلاس رسیدم . یعنی چند ثانیه ( کمتر از انگشتان دست ) زودتر از استاد ! و هنوز از خستگی چهار طبقه پیمودن پله نفس نفس می زدم که استاد صرف تشریف آوردند . بعد از استقرار در جایگاه و خواندن دعای فرج مثل همیشه ، این بار نه مثل همیشه ...
درگذشت آیت الله جواد تبریزی رو تسلیت گفتند و همه بچه ها را برای خواندن فاتحه به سکوت فراخواندند . و بعد سخنانی چند در باب فضیلت علما و فضلا . استاد همیشه به ما میگفت که بهتر است قبل از هر کتابی منیة المرید بخوانیم و فکر کنم با شنیدن خبر درگذشت این عالم بزرگوار دوباره داغ دلشان تازه شد و بحث شاگرد واستادی .
وقتی یکم نفسم سر جاش اومد و نگاهی به دور وبر انداختم دیدم بچه ها روی تخته نوشته بودند:
انا لله و انا الیه راجعون
ساعت آخر شنیدم که فردا جامعه الزهراء به خاطر رحلت ایشون تعطیل هست . با اینکه حس دختر دبیرستانی بودن و جیم شدن از کلاس بهم میگفت که خوش حال باشم اما غمی درونش نهفته بود . غم اینکه ایشون واقعا چه شخصیت بزرگی بودند و من اپسیلون بی خبر بودم .
پس از گشت و گذاری در این ترنت و خوندن وبلاگهایی که به خاطر رحلت ایشون به روز شده بود بیش از پیش بر تاسفم افزوده گشت که چرا من ایشون رو نمی شناختم . با اینکه سن و سالم قد نمیده که مفتخر به شاگردی ایشون باشم یا آشنایی بیشتری باهاشون داشته باشم . راستی از مادر ایشون که توی همایش چهره های ماندگار تقدیر به عمل نیومده اما چهره ماندگاری را به جامعه تحویل دادند . اصلا چه معنی میده که چهره زن ماندگار باشه! باید عمل ماندگار باشه . نتیجه ...
همیشه دوست داشتم در مواقع بحران که قم با شهرهای دیگه ایران متفاوت هست ، قم باشم و بین مردم و از نزدیک شاهد باشم . انشاالله فردا در مراسم تشییع ایشون شرکت می کنم . میگن در مراسم تشییع علماء خیلی چیزا میدن ! بریم بگیریم... تا از حسرتمون کم بشه
این مصرع تو ذهنم رژه میره :
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
* * * * * * *
چهارشنبه... انگار همه آمده بودند چیزی بگیرند . بعضی ها هم گرفتنی ها را گرفتند . آن هم از آسمان!