سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیس

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 8:0 صبح

تا من ساکتم می تونید آرشیو مطالب رو بخونید

بسم الله الرحمن الرحیم

 ...

.




کلمات کلیدی :

دختری با کفشهای احرامی

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح

 

 نوشته شده درشهریور 85

لباس شما معرف شخصیت شماست

حالا تو یک دانشجوی مسلمان ایرانی ، وقتی دشدشه عربی بپوشی و لنگی و حلقه ای و پای بی جوراب و کمی هیکل ، با عربهای بادیه نشین عربستان مو نمی زنی . و تو خواهرم چادر عربی و دستکش مشکی و روبنده . چه فرقی با یک زن عرب داری؟ انگار حتی راه رفتنت هم شبیه آنها می شود . باور کن ... ببین!

حج نمادین

می تونی باور کنی  مأمونینی که در این نماز جماعت فرضی ایستاده اند تنی چند از دانشجویان این مملکت هستند، که در همایش حج ، نماز و طواف عمره نمادینی برای حاضران انجام دادند؟!

دیگر چادر مشکی یا مانتوی تنگ قرمز یا رنگ روسری ات یا مدل بستن بند کفشهایت یا شلوار برمودایت هر کدام حکایتی است از شخصیت تو . ( و حتی شما برادر گرامی در نوع خود )

ببین خودت را چطور به جامعه معرفی می کنی ؟ اگر با پوششت داد می زنی من یک زنم دیگر شکایتی نداشته باش که نگاه چپ بهم کردند و بی جنبه ها برام بوق زدند . انسان بودنت را نشان بده تا مثل یک انسان با تو برخورد شود نه مثل یک عروسک بازیچه شوی .

این هم از آخرین وصایای گل دختر قبل از عزیمت !

می روم که محرم شوم به خواست او.

« شخصی که محرم می شود باید بداند که این جا آمده است تا غیر خدا را بر خود حرام کند . و از لحظه ای که تلبیه گفت ، دعوت خدا را پذیرفت و غیر خدا را بر خود حرام کرد ، آنچه علاق? غیر خدایی است بر اوحرام است و تا آخرین لحظات عمر نباید به غیر خدا توجه کند ! »

آخرین تکه از مجموعه لباس احرامیم را هم خریدم . کفش سفید . پوشیدم و عکس یادگاری انداختم ، از سیاهی چادرم و سفیدی کفشم .

دختری با کفشهای احرامی

شاید قبل از عزیمت و شاید هم در سفر سری به این گلخانه ! زدم . همه را دعا می کنم خاصه کسانی که نظر بدن .

راستی کسانی که محبت کردن و لینک اینجا رو گذاشتن تو وبلاگشون لطف کنن و یه نظر بدن و یه اوکی بزنن تا وقتی از مکه برگشتم از شرمندگیشون در بیام . تا حالاش که فرصت نکردم و بعضی ها رو فراموش کردم .

القصه... حلال کنید 




کلمات کلیدی :

عاشقه ی روحانیت

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح

دیشب خواستم وبلاگمو به روز کنم . هی تایپ کردم ، خط زدم ، پاک کردم . از بس حرفام زیاد بود نتونستم سر و سامونشون بدم . خدا امروز برام رسوند . داشتم وبلاگ های هم قطارام ( طلبه ها ) رو زیر و رو می کردم که توی وبلاگ درد دلهای یک طلبه به یک نظر جالب برخوردم . راست و دروغش با خودش .  یه جورایی مکمل حرفام در پست دختری با کفش های احرامی هست .

قبل از اینکه اون نظر رو بخونید یه حس غریبی بهم میگه من الان باید تبلیغ « دفتر توسعه وبلاگ دینی» رو بکنم .  آخه دیروز رفتم تو وبلاگ خانومای حزب اللهی دیدم بندگون خدا چون تبلیغ اونجا رو نکرده بودن شماتت شدن ! دیشب قاطی خط زدن ها و پاک کردن ها نوشتم و تبلیغ کردم  و مراتب ارادتم رو خدمت این دفتر و دستک اعلام کردم. ولی میدونید؟ مطلب هنوز جا نیفتاده . بابا برای تبلیغ وبلاگی که نمیشه ضرب الاجل گذاشت . فعلا روی همین فکر کنید تا ذهناتون آماده بشه ... تا بعد !

دفتر توسعه وبلاگ دینی

 

نویسنده : عاشق روحانیت

برای درد دلهای طلبه
به نام خدا
سلام نمیدونم به عنوان یک دختر ایرانی کاملا پشیمون چی بگم از دست خودم و این همجنسام منم یک زمانی علاقه داشتم به خود نمائی اون روزائی که به قول خودمون خر بودم ولی بعد  دیدم نه من اونقدر بی وجدانم که
طاقت مسابقه با این جماعت رو داشته باشم و یه جائی کم میارم نه اونا کوتاه بیان؛ من نمیتونم مسابقه ی جذابیت بدم چون نه من اونقدر زیبام که بشم زن زیبای سال پس از من زیباترم هست و اگرم بشم زن زیبای سال امکانش هست که از من زیبا تر هم باشه و سال دیگه برنده ی مسابقه من نباشم؛اصلا وقتی پیر شدم
و زیبائی نداشتم آیا حقه منو مثل یه لباس چرک بندازن سطل آشغال؟؟؟انصافه مگه همه چیز زیبائیه؟؟؟از یه طرفی هر چقدر لباسای شیک بپوشم باز از  من شیک پوش تر و مدرن تر و پول دار تر و باگلاس هم هست؛پس من برنده بشو نیستم؛اصلا فرضا هم شیک پوش ترینم هم خوش پوش ترینم هم زیباترین پیر بشو هم نیستم که این زیبائی ها رو از دست بدم ولی میتونم برای همه باشم نمیتونم مال همه باشم میفهمین منظورم چیه؟؟؟خانوما دلشون میخواد همه ی مردا رو دیونه کنن؛شیفته کنن؛همه آرزوی اینارو بخورن؛میتونم مال همه باشم؟؟؟بازم یه مرگیم هست؛بازم یه مشکل ناشناس و عجیب که آدم رو زجر میده بعد با خودش میگه یعنی منو فقط به خاطر زیبائیم میخوان؟؟؟
یعنی وجود من هیچ ارزشی نداره؟؟؟  
 دوست ندارم خودمو معرفی کنم که بگید اینه؟؟؟این که قبلا مانتوی تنگ میپوشید؛نمیدونم چه غلطا که نمیکرد ببین حالا چه آدم شده اومده اینجا وبلاگ مذهبی زده از دین میگه و از...اصلا اینم آدمه مگه؟؟؟ آره یه روزائی
 مانتوی تنگ پوشیدم وکارای دیگه ای که نمیخوام بگم ولی هیچ وقت ته دلم بد نبود؛دوست نداشتم سؤاستفاده بشم دوست نداشتم منو فقط به خاطر جنسیتم یا برای جونیم بخوان؛بابا من قبل دختر بودن یک انسانم میخوام خودم باشم نه اینکه دائم غصه ی اینو بخورم که فلانی از من زیباتره فلانی از من شیک پوش تره؛من چیکار کنم که به اون برسم و...من که هنوز نگرفته ول کردم از بیست سالگی فهمیدم نمیتونم با این جماعت رغابت شهرت بکنم حالا بیست و یک سالمه میخوام آدم باشم میخوام با ایمان بشم میخوام...میخوام بعد انسانیمو نیرو بدم آره روحانی با خداست روحانی مهربونه روحانی دلسوزه  روحانی انسانه روحانی وای که چقدر این افرادو دوست دارم
یه علاقه ی قلبی که خیلی وقته در من شعله وره؛ در ضمن خدا این لباسو از تن نا اهلاش در میاره همون جور که از تن یه نا اهل از فامیل ما در آورد رفته بود روحانی بشه همین جوری نه از روی علاقه و ول کرد چون طرف طاقت عظمت و ابهت این لباس رو  نداشت راستی فکر نکنین بیکارم یا وقت اضافه برای مضخرف گوئی نه اصلا فکر کنین یه آدم خیلی پشیمونم که میخوام خوب باشم فکر کنین پام سر خورده ولی خودمو نگه داشتم فکر کنین منم اومدم تا دردای دلمو بگم و شرمنده که دردای دلم خیلی زیاد شدن همه مطالبتون رو خوندم حتی اونائی که توی آرشیون واقعا منم به این عقیده رسیدم که آخر الزمانه خیلی ممنون از مطالب عالی و مفیدتون معلومه شما یک روحانی واقعی هستین از همون روحانیائی که من و خیلی از جونای مثل من قبولشون داریم
در پناه حق

 

( در ادامه مطلب می تونید چند خطی در مورد مسجد شیعیان مدینه بخونید . به همراه چند تا عکس . به سفارش یکی  از دوستان نوشتم)




کلمات کلیدی :

زنان بی ادعا

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح

به مناسبت هفته دفاع مقدس  به دنبال زندگی نامه  تنی چند از بانوان مبارز بودم  که در اینجا اسامی و مشخصات زنان نمونه که در هفته زن توسط رئیس جمهور مورد تقدیر قرار گرفتند را یافتم . قبلش قصد داشتم در باب جهاد زن که تازگی تحقیقی در این مورد داشتم و کشفیدم کهجهاد زن به دور از ذهن نیست قلم برانم ، اما با دیدن خلاصه زندگی نامه این زنان نمونه که نماینده هزاران بانوی نمونه دیگر هستند ؛ بهتر دیدم که نمونه بانوان نستوه در عرصه های پرستاری از مجروحین جنگی و مراقبت از همسر جانباز و تربیت فرزندان مومن و موفق و بعضا حضور در جبهه و عرصه های نظامی را با مباحث تئوری جهاد زن در نیامیزم . هر چند حق آن مطلب نیز محفوظ است و با اینکه جهاد بر زن واجب نیست اما شرکت او در مبارزات و طرح ریزی برنامه های جنگ حرام نیست چنان که نمونه هایی هم در صدر اسلام داشتیم . نظیر ام عطیه که در هفت غزوه شرکت داشته است .

بانوان زیر فقط نمونه هایی از زنان نمونه هستند . دوستی داشتم فرزند شهید که الان دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران وحافظ قرآن هست ؛ جنازه پاک پدرش حدود 5 سال پیش پیدا شده بود و مادری صبور و مقاوم داشت که هم دبیر بود و هم مادری مهربان و پدری فداکار . واقعا اسوه صبر بود و از این اسوه ها کم نیست .

انتظار نمی ره که همه مطالب زیر را بخوانید ؛ فقط نگاهی اجمالی به سه تای آنها کافی است تا زبان به سپاس از این زنان زمان باز کنید .

 

130823?r??




کلمات کلیدی :

پنجه

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح

پنج شنبه پنجه پنجه هشتاد و پنجه امروز! 




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >

الکسا