ارسالکننده : گل دختر در : 88/12/28 11:26 عصر
این چند هفته ای که ننوشتم پر بودم از موضوع و فکر و ایده برای نوشتن و خالی بودم از وقت! امروز گفتم بالاخره می نویسم و فلان موضوع مرتبط با زنان را توضیح می دهم؛ تا قصد نوشتن کردم یادم آمد چیزی به آغاز سال نو نمانده و موضوعات فکری من این روزها خریدار ندارد!
این روزها فروشگاه های لباس و میوه و خشکبار و نمایشگاه های سفره هفت سین خریدار دارند! این روزها آرایشگاه های زنانه مشتری دارند. مشتری هایی که از دو ماه قبل برای آرایشگاه وقت گرفته اند و هر کدام هم احساس زیبایی منحصر به فردی دارند؛ اما خوب که نگاه کنی با این همه سختی که می کشند و جیبی که خالی می کنند همه شان شبیه هم هستند!
و من در این میان در اوج عزت و اقتدار به دیواری تکیه داده ام و ماراتن زنان را برای مسابقه "کی از همه خوشگل تره؟" نظاره گرم! مسابقه ای که در مراحل نهایی اش می رسد به "کی از همه عجیب تره؟" و "کی از همه پولدار تره؟"
بد دردی است که هرچه در آینه نگاه کنی مد سال را ببینی نه خودت را! یک سال شبیه فلان خواننده غربی شوی و روزی شبیه فلان هنرپیشه شرقی. بعد که همه این آرایش ها و رنگ و روغن ها را کندی از دیدن خودت در آینه خجالت بکشی!
خدا را شاکرم که هنوز "خودم" را در آینه می بینم. شاکرم که زیبایی را در "خود" بودن می بینم نه شبیه هزاران از دیگری شدن.
و تعجب هم نمی کنم از آن چند از هزارانی که سادگی و یکرنگی ما آنها را به تحسین واداشته است. همیشه "خود" بودن است که منحصر به فرد و زیباست.
هشتاد و هشت سال پرفراز و فرودی بود؛ اما تنها یک خاطره شیرین اش در دفتر زندگی ام ثبت شد.
![](http://ecard.rajaa.ir/images/9.jpg)
کلمات کلیدی :
آرایش،
گل دختر،
ازدواج،
نوروز،
آرایشگاه،
زیبایی،
آینه،
مد
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/30 1:1 صبح
هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی از خانمی پرسیدند به نظر شما ازدواج آسان یعنی چه؟
گفت: یعنی ازدواجی که اینقدر پول داشته باشی که اصلا به مشکل برنخوری!
آیا مشکل جوانان ما انتخاب مورد مناسب ازدواج هست یا مراسم ازدواج یا دوام اقتصادی و روحی زندگی بعد از ازدواج؟
کلمات کلیدی : ازدواج، ازدواج آسان، مراسم
ارسالکننده : در : 88/8/28 4:18 صبح
به نام خدا
به قول معروف هر آغازی یه پایانی داره «شمس العماره» هم تموم شد؛ با تمام محاسن و ومعایبش. موضوع داستان آدم رو یاد افسانه های قدیمی مینداخت؛ وقتی یه شاهزاده خانوم بین خواستگاران مختلفش که از راه های دور و نزدیک اومده بودند یکی رو انتخاب می کرد.
«لیلا» دختر جوان، زیبا و پولدار فیلم اول یه جورایی فمینیست بود و اصلا اعتقاد به ازدواج نداشت اما به خاطر وصیت پدرش و اصرار زیاد اطرافیان و فامیل تن به ازدواج داد. اون میخواست به سفارش پدرش عمل کنه بنابراین طبق لیستی از پسران مورد تایید که پدرش در وصیتنامه ش نوشته بود قرار شد یکی یکی برای خواستگاری بیان و لیلا از بین همه با اونی که دوستش داره ازدواج کنه.
گزینه های جالب و متفاوتی مطرح شدن؛ پسرانی همسن و سال از خانواده های مختلف که هر کدوم از نظر: قیافه،تحصیلات،اخلاق،کار و... لیست متنوعی از خواستگاران درست کرده بودن.![لیلا](http://www.upic.ir/files/ew8o9f7ary5tbbks6bdi_thumb.jpg)
هر خواستگار چند قسمتی از سریال رو پر میکرد و این روند ادامه داشت تا قسمت آخر. ذهن مخاطب مدام درگیر تصمیم و انتخاب لیلا بود.
از طرفی دو-سه هفته قبل از اتمام سریال مسابقه ای پیامکی در شبکه ی دو اعلام شد که:«حدس میزنید لیلا با کدام یک از خواستگاران ازدواج میکند؟» طرح جالب و جدیدی بود و میتونست نکات آموزشی هم داشته باشه.
در قسمت آخر در یک اتفاق تصادفی لیلا پسر شوهر عمه ش رو پشت در میبینه و همانجا یک دل نه صد دل با یک نظر عاشق میشه و با همون آقا ازدواج میکنه.
محاسن سریال شمس العماره
1-نور و فیلمبرداری
2-بازیگران قوی
3-موضوع قصه
معایب
1-انتخاب نامناسب اسم داستان:
خونه ای که تو این سریال به شمس العماره معروف بود نه سنتی بود نه ایرانی و بیشتر شبیه خونه های پولدارهای اروپایی، کشورهایی مثل ایتالیا و اسپانیا بود.
چون مصالح به کار رفته تو این خونه بیشتر از سنگ و فلز بود در حالی که معماران قدیم از خاک و چوب استفاده می کردند. شکل پنجره، نرده، باغچه و حوض خونه هم به این قضیه اضافه کنید. در معماری خونه های سنتی ایران بیشتر از خطوط منحنی استفاده میشد در حالی که در این خونه خطوط صاف و شکسته هستند.
جالبش اینجاست که«فرهاد» یکی از خواستگاران لیلا هم که از فرنگ برگشته بود با دیدن اون خونه میگه:«با دیدن اینجا یاد خونه های سنتی ایرانی افتادم.»
2-اشتباه فیلمنامه در قسمت آخر:
اینکه مخاطب رو درگیر انتخاب کردند طدح جدید و جالبی بود اما متاسفانه وقتی با اونهمه داستان و کش و قوسی که ایجاد کرده بودند عجله ای پیش میاد جوری که دیدن پسر و انتخابش فقط چند ثانیه طول میکشه. ممکنه بگید چند ثانیه ش رو نشون دادن ولی انتخاب لیلا که چند ثانیه ای نبوده و حتما ماجراهایی پیش اومده که باعث انتخابش بوده. بله درسته ممکنه ولی قضیه ای به این مهمی رو حتما باید نشون میدادند و میشه بگی این کمبود بزرگترین ضعف فیلمنامه بود.
مخاطبان در این مسابقه شرکت کردند و کلی سعی کردند که جواب درستی بفرستند . در قسمت پایانی و با دیدن انتخاب هول هولکی لیلا و فردی که جزو خواستگارها نبود این فکر به ذهن بیننده میرسه که اون مسابقه هم به قول معروف«سرکاری» بوده و حتی احساس میکنه یه جورایی بهش توهین شده. یعنی کسانی برنده شدن که پیامک زده بودند:«لیلا با هیچکدام از خواستگاران وصیتنامه ازدواج نمیکند.» (این ایراد اساسی فیلمنامه بود. انقدر عجولانه و سطحی تموم کردن سریال)
متاسفانه سازندگان نتونستن از این ابزار برای آموزش بیننده ها استفاده کنن.
در صحنه ی عروسی صدای لیلا پخش می شد که از اخلاق و منش بالای گزینه ی انتخابیش«داماد» تعریف میکرد اما چیزی از این اخلاق و نمش نشون داده نشد. چرا؟
آیا پول تهیه کننده تموم شده بود؟
آیا آقای «امین حیایی» بازیگر معروف و مشهور سینمای ایران چند دقیقه بیشتر وقت آزاد برای بازی در این سریال نداشت؟
آیا تلویزیون دیگه حاضر نبود برای قسمت هاب ییشتر پولی بپردازه؟
آیا یکی از بازیگران نقش اصلی سریال قرارداد تازه ای با فیلم جدیدی بسته بوده و میخواسته بره و کارگردان مجبور شده سمبلش کنه؟
عشق بهتر است یا ثروت؟
شاید عده ای از دخترها و زنان جوان با دیدن «شمس العماره» این فکر به ذهنشون رسیده که کاش جای لیلا بودند و اونهمه ثروت داشتند تا خواستگاران بهتری براشون می اومد بنابراین اونها میتونستند خوشبخت تر باشند ولی واقعیت اینجور نیست.
چند وقت پیش تو یکی از سایت های معتبر(که الان اسمش یادم نیست) خوندم که نوشته بود: گرانترین و مجلل ترین تالار عروسی تهران که عروسی آقای «علی دایی» هم اونجا بوده تصمیم میگیره طی جشنی همه ی زوج هایی رو که اونجا مراسم عروسی شون رو گرفتند دعوت کنه وقتی مسئولین اونجا با همه ی عروس دامادها تماس میگیرند متوجه میشن: بالای 60 درصد کسانی که عروسی شون تو اون تالار بوده از هم جداشدند.
یعنی پول زیاد نتونسته اون زوج های جوون رو به خوشبختی و تفاهم برسونه.
اصل و نسب
تو این سریال بارها صفت«با اصل و نسب» بودن و اصیل بودن در مورد خواستگاران و البته خواستگاران پولدار مطرح شد. یعنی به جز اولین خواستگار«شاهرخ خان» که پولدار نبود در مورد بقیه این نکته که «از خانواده ی اصیلیه» تکرار میشد. اما آیا واقعا اصیل بودن یعنی پولدار بودن و هر کی پولداره اصل و نسب داره؟ و آیا بی پولها نمیتونن اصیل باشن؟«پول داشتن یا نداشتن مسئله این است؟»!
تو روایات داریم وقتی دختری میخواد ازدواج کنه باید خانواده ی همسرش رو هم بررسی کنه چون اگه دختردار بشه، دخترش به عمه ش میره. و اومده وقتی پسری خواست ازدواج کنه خانواده ی دختر رو هم بشناسه چون اگه پسر دار بشه، پسرش به دائیش یعنی برادر این دختر میره.
کاش آخر فیلمنامه ی شمس العماره اینجوری خراب نمیشد و حداقل طی دو-سه قسمت ذهن بیننده قانع می شد که لیلا طرف رو شناخته بعد انتخابش کرده نه با اولین نگاه و یه نظر! بعد فیلم می رفت به سال ها بعد که صاحب بچه یا بچه هایی می شدن. اینجوری خیلی خوب میتونستن نتیجه ی انتخاب درست یا غلط لیلا رو با صالح بودن یا نبودن بچه ها نشون بدن. متاسفم!
پی نوشت: این مطلب رو به خاطر لبیک به دعوت وبلگ دوست عزیزم بی صدا و شرکت در مسابقه ی پیوند آسمانی نوشتم.
کلمات کلیدی :
دختر،
ازدواج،
شمس العماره،
پیوند آسمانی،
لیلا
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/17 11:0 عصر
در خبرها آمده که بالاخره «زنان خانهدار بیمه اجتماعی میشوند » (+) البته قصه بیمه زنان خانهدار از سال 1381 مطرح شده و فراز و نشیبهایی در مبلغ بیمه، شرایط و نوع بیمه داشتهاست (+) . زنان خانه دار میتوانند از مزایای بازنشستگی بهرهببرند اما این نوع بیمه، درمان را پوشش نمیدهد. مغز خبر این است که:«با توجه به حداقل دستمزد تعیین شده امسال که 264 هزار تومان است، هر زنی که بخواهد از مزایای بیمه اجتماعی زنان خانهدار بهرهمند شود، میتواند با پرداخت ماهانه حداقل 37 هزار تومان پس از طی یک دوره 30 ساله از مستمری بازنشستگی بهرهمند شود و درصورت فوت نیز افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد.»معمولا هروقت بخواهم درباره تفاوت دیدگاه سنتی و اسلامی در مسائل زنان یک مثال بزنم قضیه
زنان خانهدار را مطرح میکنم. واقعیتش این است که از نظر اسلام انجام کارهای خانه برای زنان اجباری نیست و خانم حتی میتواند بابت کارهای منزل اجرة المثل دریافت کند؛ اما چه شده که این رسم اینقدر در جامعه ما جا افتاده و هیچ دختری در خواستگاری جرأت نمیکند بگوید و هیچ پسری هم قبول نمیکند؛ دیگر گردن اسلام نیست. یکی از نواقص قانون اساسی و به نظرم اهمال علما در این است که چند و چون این عدم وجوب و پرداخت حق الزحمه را دقیقا مشخص نکردهاند. معمولا در مسائل زنان اینقدر صبر میکنند تا بالاخره فریاد خود زنان از جایی درز کند و تازه به اهمیت مسئله واقف میشوند. در قانون ما تا جایی که من میدانم پرداخت اجرةالمثل تنها به زمان طلاق موکول شده (+) در حالیکه در متون اسلامی اگر زن از انجام کارهای خانه قصد تبرع(مجانی بودن) نداشته باشد از همان فردای عروسی میتواند اجرتش را طلب کند. ولی متاسفانه مثل رفتار اکثر زوجین در مورد مهریه، این هم به زمان طلاق موکول شدهاست.
در حال حاضر حدود 14 میلیون زن خانهدار در کشور زندگی میکنند. بیمه زنان خانه دار در خوشبینانهترین حالت که بدون سنگ اندازی عملی شود میگوید زنان خانهدار باید ماهیانه دست کم 37 هزار تومان پرداخت کنند. برای بسیاری از خانوادهها پذیرفتنی نیست که این مبلغ را به عنوان بیمه خانم خانه پرداخت کنند و در صورت پذیرش هم شاید ترجیح بدهند به زخمهای اساسی زندگی بزنند. اجرتی را که در اسلام گفته زن حق دارد بابت پخت و پز «بگیرد» حالا باید با هزار منت و زحمت جور کند و «بدهد». نمیدانم چرا اینقدر دل قانونگزاران به حال آقایان سوخته. بهتر نبود یک نگاه به قوانین اسلامی میکردند و دیگر با این همه ماده و تبصره این وظیفه را از دوش آقایان برنمیداشتند؟ هنوز هم دیر نشده. میشود قانونی بگذارند که حق بیمه زنان خانهدار – جدای از نفقه- از حقوق مرد کسر شود و اصلا جزو شروط ازدواج باشد. در مورد اجرة المثل و مهریه زنان حق دارند که هرزمان خواستند طلب کنند؛ اما خدا نکند خانمی این درخواستش را قانونی کند و بخواهد خرج خودش کند، انگار که درخواست دزدی در روز روشن داده باشد و زمین و زمان هنگ میکنند!نکته دیگر در مورد بیمه زنان خانهدار این است که در صورت فوت خانم یا از کارافتادگیاش افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد. برای زنان سرپرست خانوار و بسیاری از خانوادهها کمک بسیار بزرگی است؛ اما اینکه مرد بخواهد از فوت همسرش مستمری بگیر شود خیلی جالب نیست. این وسط چه چیز گیر خانوم مرحومه میآید؟ مردان عموما با فوت همسرشان ضربه روحی میخورند نه لطمه اقتصادی که بعد این مستمری جای خانم را پر کند. بله فقط یک راه وجود خواهد داشت؛ این مستمری باعث شود که فورا خانم دیگری جای خانم سابق را پر کند!بالاخره مردان حساس هستند. مراقب باشیم نه کمبود بودجه پیدا کنند نه کمبود محبت!!!(+) زنان خانه دار همچنان در انتظار بیمه
(+) بیمه زنان خانه دار، پول ندارد
(+) زنان خانه دار را جدی بگیریم.
(+) زنان خانه دار بیشتر از مردان کارگر کار میکنند.
کلمات کلیدی :
زن،
همسر،
ازدواج،
بیمه زنان خانه دار،
اجرة المثل،
مهریه،
نفقه،
زندگی،
طلاق
ارسالکننده : در : 88/8/14 1:0 صبح
ـ وایییییی، چه حرفی! زود توبه کن که عقابت واجب شده!
ـ مگر چه شده؟!
ـ چه شده؟! دختر و پسر اینگار متوجه نیستند چکار می کنند، قصد خط خطی کردن امر مقدس ازدواج را دارند!
ـ اوووووووووووو، خط خطی؟!
ـ بله خط خطی! ما وقتی میخواستیم ازدواج کنیم تا وقتی پای سفره عقد می نشستیم دختر خانم را نمی دیدیم و او نیز ما را به دیده نمی نگاشت!
الان برای ما دم از تکنولوژی می زنند و اسم از نام نامبارک اینترنت می آورند!
ـ خوب مگر اینترنت چیز بدی ست که اینطور مو بر تنت سیخ گشته ؟!
ـ ظواهر نشان می دهد خیلی از دنیا عقب هستی اخوی! مگر نشنیدی که چقدر دختر و پسر در این راه اغفال شده اند و چه ریسمان هایی که به خاطر این امر پاره نگشته.
ـ خوب عزیز جان این کار امروزی ها با کار قدیم شما هیچ فرقی ندارد، تازه این کار امروزی ها چند قدم از شما جلوتر ست.
ـ چطور ؟!
ـ اگر قدیم شما عروس خانم را ندیده عقد می کردید یا عروس خانم شما را ندیده بله می گفت ، امروز هم ندیده این کار را میکنند! شما دیروز نه ظواهر عروس خانم و اقا داماد را می دیدید و نه باطنش را! ولی امروز حداقل ظاهر یکدیگر را که می توانند ببینند!
ببینم اصلا من از تو یک سوال دارم، چرا در قدیم رسم نبود دختر و پسر قبل از ازدواجشان با یکدیگر صحبت کنند تا از حال یکدیگر با خبر شوند و حرفهای یکدیگر را بشنوند؟
ـ عجب سوالی! تو مثل اینکه متوجه نیستی، در قدیم اینقدر دختر و پسرها باحیا بودند که اگر هم اجازه این کار را داشتند به جز چند کلامی با یکدیگر صحبت نمی کردند، و بخاطر حیاءشان بیشتر صحبت هایشان ناگفته می ماند و به یکدیگر نمی زدند، حالا چه این رسم بوده باشد و چه نباشد در هر صورت به حالشان فرقی نخواهد داشت! ولی امان از دختر و پسر های امروزی، برای ازدواجشان جلسات متعددی میگذارند و با یکدیگر صحبت می کنند اما با این حال برایشان کم ست و می گویند ما می خواهیم با هم چت کنیم! این دیگر برای من قابل تحمل نیست!
ـ اوووووووووووووووووو، که اینطور! ببینم شما فکر نمیکنید شاید این درخواستشان بخاطر حجب و حیاءیی باشد که شما از آن دم می زنید؟!
ـ چطور؟ مگر می شود؟!
ـ بله، بله که درست است، من اعتقادم بر این است که دختر و پسر برای اینکه خیلی راحتر باهم صحبت کنند و بخاطر خجالت خیلی از حرفهایشان مسکوت نماند بهتر است در محیط چت به گفتگو بنشینند، این کارشان درست شبیه به کار ما قدیمی هاست، آن موقع که صحبت از این چیزها نبود، دختران لیست بزرگی از سوالاتشان را می نوشتند و در اختیار پسر می گذاشتند و پسر هم می نوشت و پاسخش را می داد، فقط فرقش این است که در اینجا باید تایپ کنی ولی در آنجا باید با قلم و کاغذ می نوشتی!
حالا این همه سخت گیری برای چیست؟! فکر نمیکنی بخاطر برخی رفتار های سنتی مان که با جوانان امروزی هم خوانی ندارد چقدر انها را از خود دور می کنیم؟! اخوی، زمان فرق کرده و به تبع ان وسیله هم تفاوت خواهد داشت.
کمی چانه اش را می خراشد و می گوید: خوب چه بگویم، ظاهرا حق باشماست!
گل پر نوشت....................................
بین خودمان بماند،
این را هم از من یاد بگیرید، بزرگترین حُسنی که این نوع صحبت کردن دارد این است که لااقل کمی حس فضولی و کنجاوانه مادران با خواندن مسیج ارشیو های فرزندانشان ارضاء می شود ، اینطوری دیگر نیازی به ضبط صوت جاسازی شده در زیر مبلمان دختر و پسر هم نیست
.
ـ نکته ی اخلاقی : البته این کار درستی نیست![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/nana.gif)
کلمات کلیدی :
ازدواج،
تکنولوژی،
چت،
اینترنت،
تفکرات سنتی