ارسالکننده : در : 89/12/20 11:15 عصر
دوستی دارم به اسم طیبه
دختر یک سالهایی دارد به نام حنانه.
برای زندگیاش جنگید، برای حفظ زندگیاش!
اختلافات خانوادگی بین خانواده خودش و همسرش.
مادرش میخواست طلاقش را به زور از شوهرش بگیرد، ولی او همسرش را دوست داشت...
طیبه تک دختر بود، با مادرش حرف زدم، از علت کارهایش را پرسیدم، گفتم چرا نمیگذاری زندگیاش را بکند؟ طیبه زندگیاش را دوست دارد، همسرش را، حنانه را، خانهی نقلیاش را...
گفت: "من طیبه را میپرستم، دوستش دارم، این زندگی لایق دختر من نیست، این شوهر لیاقت دختر من را ندارد، ... "
گفت و گفت، از صحبت هایش معلوم بود دوست داشتن زیاد کار دستش داده!...
نمی دانم، ولی... ایکاش میفهمید این دوست داشتن نیست، این دلسوزی نیست، این چیزی جز جنون نیست...
کلمات کلیدی :
زندگی،
طلاق،
دوست داشتن،
اختلافات خانوادگی،
لیاقت،
دلسوزی
ارسالکننده : در : 89/7/1 10:45 عصر
مرد نه زنش را میخواست و نه زیر بار پرداخت مهریه می رفت، آنقدر زنش را آزار داد تا زن بخت برگشته بگوید: "مهرم حلال جانم آزاد" ! (1)
زن، هم مهریه اش را بخشید، و هم از تمام حقوقی که داشت! (2)
ولی اینبار قضیه برعکس بود...
زن زندگی را برای مرد تلخ کرده بود. آنقدر به یکدندگی اش ادامه داد تا مرد تحملش تمام شد و گفت: "زن طلاقت می دهم"!
این حرف که از دهان مرد بیرون آمد، زن لبخندی زد و زیر لب گفت موفق شدم!
زن دیگر تحمل زندگی با این مرد را نداشت(3)، تمام کارهای زن بخاطر این بود که او را راضی به طلاق مع المهر کند و حقش را بگیرد!
اگر مرد می دانست در اسلام جای این زرنگ بازی ها نیست...
و زن از حقوقش آگاه بود...
هیچکدام دست به این کارها نمی زدند!
پ.ن ..................................
1ـ و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (بعنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مىشوید؟! سوره نساء آیه 20
2ـ آنها [زنان مطلّقه] را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایى شماست سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند و اگر براى شما (فرزند را) شیر مىدهند، پاداش آنها را بپردازید. سوره طلاق آیه 6
3ـ و هنگامى که زنان را طلاق دادید ... یا به طرز صحیحى آنها را نگاه دارید (و آشتى کنید)، و یا به طرز پسندیدهاى آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّى کردن، آنها را نگاه ندارید ... 231 بقره
کلمات کلیدی :
مهریه،
نفقه،
طلاق،
محبت،
حقوق،
تهمت،
آشتی
ارسالکننده : در : 89/3/27 11:56 عصر
چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ام را در اتوبوس دیدم، دست پسر هشت ساله اش را محکم چسبیده بود . قیافه اش خیلی با چهار سال پیشش فرق داشت. تعجب کردم از اینکه در طی این مدت اینقدر شکسته تر نشان می داد.
طرفش رفتم و سلام کرد. با خوشحالی جواب سلامم را داد. شروع کردیم به صحبت کردن، خیلی این دست اون دست کردم تا ازش نپرسم چرا اینقدر قیافه ات فرق کرده، اخر ته دلم تاب نیاورد و پرسیدم.
او هم انگار منتظر بود تا سر صحبت باز شود شروع کرد به درد و دل کردن. من فقط حرف هایش را گوش میدادم و افسوس می خوردم.
صحبت هایش را اینطور شروع کرد که :
"من چند سال زودتر از سه خواهر دیگرم ازدواج کردم. اوایل زندگی ام با داری نداری شوهرم می ساختم، تا چهار سال بعد که خواهر ازدواج کرد، صاحب خانه شدن، دو خواهر دیگرم هم همینطور، به سال نکشید که صاحب خانه شد، ولی من هنوز بعد از ده سال زندگی با شوهرم نتوانستم صاحب خانه شوم، سه سال پیش یک قطعه زمین خریده، هنوز که هنوز نتوانسته دیوارهای خانه را بالا ببرد، وقتی گله میکنم، در جوابم می گوید دستم خالی ست پول ندارم، به او می گویم برو کار کن،بهانه می اورد و می گوید من هم آدمم، بیشتر از 13 ساعت هم کشش انجام کار ندارم ،نمی توانم. من هم نیاز به تفریح دارم ، و مدام با این حرفهایش بهانه می اورد. مدام باید از حرفهای فامیل و پدر و مادرم زجر بکشم که شوهرم بی عرضه ست، حتی بعد از ده سال عرضه درست کردن یک خانه را هم برای من ندارد که باید هنوز اجاره نشینی کنیم، آن هم در خانه ایی که آدم شرمش می آید کسی را دعوت به ان خانه بکند. من جلوی چشم فامیلم ابرو دارم. دیگر طاقت نیاوردم، اینقدر روی اعصابش راه رفتم تا خودش راضی شود از من طلاق بگیرد. الان هم از دادگاه بر می گردم ... "
به این جای کلامش که رسید دست پسر کوچکش را گرفت و خداحافظی کنان از اتوبوس پیدا شد.
الان چند روز است که به او فکر میکنم، به بچه اش، به شوهرش که با چه امیدی شبانه روز زحمت می کشد ولی اخر کار زنش با گفتن کلمه بی عرضه جوابش را می دهد.
آن هم بعد از ده ! سال ! فکرش را بکن...
پ . ن ......................................
عشق در زندگی با چشم و هم چشمی از بین نمی رود، با حرف مردم سست نمی شود، با حسادت مخلوط نمی شود...
کلمات کلیدی :
طلاق،
محبت،
حسادت،
پول،
چشم و هم چشمی،
عشق
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/17 11:0 عصر
در خبرها آمده که بالاخره «زنان خانهدار بیمه اجتماعی میشوند » (+) البته قصه بیمه زنان خانهدار از سال 1381 مطرح شده و فراز و نشیبهایی در مبلغ بیمه، شرایط و نوع بیمه داشتهاست (+) . زنان خانه دار میتوانند از مزایای بازنشستگی بهرهببرند اما این نوع بیمه، درمان را پوشش نمیدهد. مغز خبر این است که:«با توجه به حداقل دستمزد تعیین شده امسال که 264 هزار تومان است، هر زنی که بخواهد از مزایای بیمه اجتماعی زنان خانهدار بهرهمند شود، میتواند با پرداخت ماهانه حداقل 37 هزار تومان پس از طی یک دوره 30 ساله از مستمری بازنشستگی بهرهمند شود و درصورت فوت نیز افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد.»معمولا هروقت بخواهم درباره تفاوت دیدگاه سنتی و اسلامی در مسائل زنان یک مثال بزنم قضیه زنان خانهدار را مطرح میکنم. واقعیتش این است که از نظر اسلام انجام کارهای خانه برای زنان اجباری نیست و خانم حتی میتواند بابت کارهای منزل اجرة المثل دریافت کند؛ اما چه شده که این رسم اینقدر در جامعه ما جا افتاده و هیچ دختری در خواستگاری جرأت نمیکند بگوید و هیچ پسری هم قبول نمیکند؛ دیگر گردن اسلام نیست. یکی از نواقص قانون اساسی و به نظرم اهمال علما در این است که چند و چون این عدم وجوب و پرداخت حق الزحمه را دقیقا مشخص نکردهاند. معمولا در مسائل زنان اینقدر صبر میکنند تا بالاخره فریاد خود زنان از جایی درز کند و تازه به اهمیت مسئله واقف میشوند. در قانون ما تا جایی که من میدانم پرداخت اجرةالمثل تنها به زمان طلاق موکول شده (+) در حالیکه در متون اسلامی اگر زن از انجام کارهای خانه قصد تبرع(مجانی بودن) نداشته باشد از همان فردای عروسی میتواند اجرتش را طلب کند. ولی متاسفانه مثل رفتار اکثر زوجین در مورد مهریه، این هم به زمان طلاق موکول شدهاست.
در حال حاضر حدود 14 میلیون زن خانهدار در کشور زندگی میکنند. بیمه زنان خانه دار در خوشبینانهترین حالت که بدون سنگ اندازی عملی شود میگوید زنان خانهدار باید ماهیانه دست کم 37 هزار تومان پرداخت کنند. برای بسیاری از خانوادهها پذیرفتنی نیست که این مبلغ را به عنوان بیمه خانم خانه پرداخت کنند و در صورت پذیرش هم شاید ترجیح بدهند به زخمهای اساسی زندگی بزنند. اجرتی را که در اسلام گفته زن حق دارد بابت پخت و پز «بگیرد» حالا باید با هزار منت و زحمت جور کند و «بدهد». نمیدانم چرا اینقدر دل قانونگزاران به حال آقایان سوخته. بهتر نبود یک نگاه به قوانین اسلامی میکردند و دیگر با این همه ماده و تبصره این وظیفه را از دوش آقایان برنمیداشتند؟ هنوز هم دیر نشده. میشود قانونی بگذارند که حق بیمه زنان خانهدار – جدای از نفقه- از حقوق مرد کسر شود و اصلا جزو شروط ازدواج باشد. در مورد اجرة المثل و مهریه زنان حق دارند که هرزمان خواستند طلب کنند؛ اما خدا نکند خانمی این درخواستش را قانونی کند و بخواهد خرج خودش کند، انگار که درخواست دزدی در روز روشن داده باشد و زمین و زمان هنگ میکنند!نکته دیگر در مورد بیمه زنان خانهدار این است که در صورت فوت خانم یا از کارافتادگیاش افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد. برای زنان سرپرست خانوار و بسیاری از خانوادهها کمک بسیار بزرگی است؛ اما اینکه مرد بخواهد از فوت همسرش مستمری بگیر شود خیلی جالب نیست. این وسط چه چیز گیر خانوم مرحومه میآید؟ مردان عموما با فوت همسرشان ضربه روحی میخورند نه لطمه اقتصادی که بعد این مستمری جای خانم را پر کند. بله فقط یک راه وجود خواهد داشت؛ این مستمری باعث شود که فورا خانم دیگری جای خانم سابق را پر کند!بالاخره مردان حساس هستند. مراقب باشیم نه کمبود بودجه پیدا کنند نه کمبود محبت!!!(+) زنان خانه دار همچنان در انتظار بیمه
(+) بیمه زنان خانه دار، پول ندارد
(+) زنان خانه دار را جدی بگیریم.
(+) زنان خانه دار بیشتر از مردان کارگر کار میکنند.
کلمات کلیدی :
زن،
همسر،
ازدواج،
بیمه زنان خانه دار،
اجرة المثل،
مهریه،
نفقه،
زندگی،
طلاق