ارسالکننده : گل دختر در : 86/2/27 12:59 عصر
من یک پزشک هستم که در بوستون من رو به عنوان یک پزشک زن قبول نداشتند ...
این جملات تیتراژ آغازین سریال ... می باشد که حتما بیشتر شما تونستید عبارت داخل نقطه چین رو حدس بزنید .
« پزشک دهکده » سریالی بود که مدت زیادی مهمان صدا و سیما و دل های! اغلب ما بود . و به تازگی نیز شاهد پخش مجددش هستیم . با در برداشتن مضامینی چون مخالفت با تبعیض نژادی، مفاهیم انسان دوستانه و صلح، جایگاه معنوی خاصی پیدا کرده بود . ( حتی در جامعه ما که مشکل حادی با تبعیض نژادی نداریم ) و البته سرمنشأ تمام این تحرکات مثبت و چیزهای خوب خانم دکتر مایک می باشند . خانمی وارسته و جسور که حاضر است به تنهایی با مظاهرظلم آن دهکده مبارزه کند و بارها در جملاتش تکرار کرده که : دارای خانواده ای خوب است .
خانواده دکتر مایک به قرار زیر است : مرد سرخپوستی به نام سالی که مدتهاست با هم زندگی می کنند؛ اما هنوز درباره مقوله ازدواج مردد هستند . و دو پسر و یک دختر که به اصطلاح وی را مادر خطاب می کنند اما مادر واقعی آنها نیست . خانم دکتر به خانواده خود می بالد؛ اما آیا ما واقعا می توانیم چنین گروهی را یک خانواده بنامیم؟ در درس اول تعلیمات مدنی سال چهارم دبستان خوانده ایم که :
به همین سادگی ! و چقدر ساده این تعریف را زیر سوال برده اند . تا آنجا که حتی در سریال های ایرانی نیز انواع دیگری از خانواده را می بینیم مثل زندگی یک دایی و خواهر زاده !
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 86/2/15 12:23 صبح
هاجر عزیز سلام
مرا نمی شناسی . من هم تو را نمی شناختم تا اینکه دیشب دقایقی از زندگیت را خواندم . نوشته بودند که از این واقعه شوکه شده بودی . امیدوارم حالت بهتر شده باشد .
امروز سر کلاس دانشگاه به تو فکر می کردم . به تو و دوستانی که در دانشگاهتان دارم و دلم برایشان خیلی تنگ شده . در دانشگاه ما که اغلب چادر می پوشند و در جامعه الزهرا جز چادر نمی پوشند ؛ اما می توانم درک کنم که حفظ حیا و پوشش چادر در آن محیط چقدر سخت و البته ارزشمند است .
هاجر ناراحت نباش ... این حرکت از کسانی سر زده که ادعا می کنند طرفدار آزادی هستند . معتقدند از روی پوشش کسی نمی توان در مورد شخصیتش قضاوت کرد و چه خوب تناقض گفتار و کردارشان را نشان دادند .
هاجر اینجا همه فکر می کنند من « گل دختر» ام . اما تو بدان که اپسیلون وار آمده ام تا گل دخترانی به زیبایی هاجر به تصویر بکشم . آنانکه با وجود تمسخر همکلاسی ها و توهین استاد گل عفاف را پرپر نمی کنند .
هاجر عزیز ، فرشته ذهنی من هاجرهایی هستند که تاج بندگی بر سر دارند . و فرشته آن کلاس تو بودی که کور دلان ، توان دیدنت را نداشتند .
به خداوند حکیم می سپارمت
دوست جدیدت ، اپسیلون
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/2/11 3:9 صبح
عمریست در تار و پود ثانیهها، آواره «تـــــو»ام.
این جا که در میان آدمها تنهاترینم، تو انگار گم شدهای و یا این منم که گم شدهام در های و هوی صبح و شب شدنها. با رعد و برق بغضها، چشمهای من، تو را میرسند و تا تو را میرسند، کور میشوند و دوباره ... و باز میبینم که ندارمت، که نیستی، که نیامدهای ...
چقدر دلم برای بودنت گرفته است. لحظهها هنوز و هنوز یاد تو را فریاد میکنند. نبض زمان برای تو میزند و شبها برای تو صبح میشوند. آسمان برای تو بغض میکند و تو نیستی و قلب زخم خورده تاریخ باز نمک میخورد.
آقای عشق! نقطه اتصال همه! با ما بگو کی میآیی؟ ...
تا پایان عمرم، غزل آمدنت را خواهم سرود و چشمهایم را نذر قدمهایت خواهمکرد ... شاید که در روزگار آمدنت نباشم.
رئیس جمهورهای بیسواد!
«در حالی که ما در ترکیه به دنبال ریاستجمهوری یک زن هستیم، زنان ایرانی به خاطر پوشش تحت آزار قرار میگیرند.»
(روزنامه صباح ترکیه)
این یعنی در حالی که زنان یک کشور (ترکیه) از حق تحصیل محروم میشوند، به ریاستجمهوری هم میرسند! تعجبآورتر اینکه پیشرفتهای وسیع زنان محجبه میهن اسلامیمان نادیده گرفته شده، فغان از دست رفتن فضائل زنان ایران سر داده می شود.
گروهی نیز در داخل کشور حرکت عظیم و پربرکت نیروی انتظامی را برای افزایش امنیت اخلاقی و اجتماعی، مصداق بارز خشونت و سلب آزادی نامیده، به انحای مختلف کارشکنی میکنند. با این همه، همکاری نهادها و سازمانهای مختلف از جمله صدا وسیما را در این راستا نباید نادیده گرفت.
... به امید روزهای خوش فردا.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 86/2/3 3:0 عصر
غنچه های گل رز باغچه محوطه جامعة الزهرا در حال شکفتن هستند . هر روز که از کنارشان می گذرم به تازه شکفته ها سلام می کنم و منتظرم که تا آخر هفته رایحه خوششان فضا را عطر آگین کند ...
این هفته را به علت آزمون ورودی جامعه الزهرا تعطیل هستیم . وقتی شنیدیم جملگی مسرور گشتیم ؛ اما جالب اینکه خبر برگزاری کلاسی یک هفته ای که تعطیلات رویایی مان را به هم زد اصلا ناراحتم نکرد . خوش حال تر شدم و در دل مسئولین جامعه را ستودم که چه با تدبیر و دور اندیشند . یک هفته کلاس عمومی « دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات » به مناسبت سال « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » ... استاد : علی اصغر رضوانی ، نویسنده کتاب .
مطمئنم هنوز بسیاری از نهادها مبهوت این سالند که چطور گرامی اش بدارند و هدف حقیقی مقام معظم رهبری از نامگذاری این سال چیست ؟ که الحمد لله مسئولین جامعه در مدت کمی هماهنگی های لازم را برای برگزاری کلاس انجام دادند . سخنان استاد بسیار شیرین و استوار و خط به خط استدلالات با استناد به قرآن و روایات مورد قبول اهل سنت با ذکر نشانی دقیق کتاب است . و کلامش را به گوش دل می بلعم !
اما ارتباط دفاع از تشیع و سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی چیست؟ به ظاهر نه تنها موجب اتحاد که تفرقه افکن نیز هست . بشنویم از استاد:
بحث از غدیر و ولایت در راستای وحدت اسلامی است . توهین ها به این علت است که ما را نشناخته اند و ما هم خودمان را درست معرفی نکرده ایم . مثلا برخی از اهل سنت معتقدند یهودی ها بذر شیعه را در اسلام کاشتند . باید در عین حفظ انسجام تنازع نشود و مصالح کلی کشور حفظ شود . . قرآن گفتگو را تایید و تنازع را رد می کند . و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ...
و خلاصه فرمودند که تک تک ما مسئولیم و باید برای روشن ساختن حقیقت و دوری از مجادلات متعصبانه تفرقه افکن ،شیعه را بهتر بشناسیم و بشناسانیم. ( نقل به برداشت : و در وبلاگ بنویسیم !) البته با زبانی علمی و متقن و به دور از سب و لعن و افراط . ان شاالله موضوعات مطرح شده را در مورد انواع وحدت و دفاع از تشیع و شبهات در پست های بعدی ادامه خواهم داد .
به آخر هفته نزدیک می شویم . هر روز شکوفا شدن غنچه ها را نظاره گرم و امیدوارم در انتهای این سال ،کلامِ خوشِ گل دختران شیعه ، جامعه را عطر آگین کند .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 86/1/17 3:53 عصر
این روزها قلم زدن در وبلاگ برایم به منزله امتحان open book شده . پس از انتخاب موضوع و سرچ در اینترنت و گاها کتابخانه جامعة الزهرا و زیر و رو کردن کتابهای شخصی و مشورت با اهل فن و سنجیدن جوانب و واکنش ها و ... ، اوه چه زیاد ؛ نتیجه اینها تنها چند بند حروف و کلمات است و امید به اثر .
و این روزهای خاص ، ایام میلاد پر برکت حضرت محمد مصطفی – صلی الله علیه و آله – است . پیامبری که ایشان را بنیان گذار تکریم دختران و زنان می دانیم . رسولی که در عصر زنده به گور کردن دختران ، دست دخترش فاطمه (س) را می بوسید و می فرمود : پدرش فدای او باد .
موضوع امتحان منزلت دختر از دیدگاه نبی مکرم اسلام است و منابع : اینترنت و کتب و دوستان و آشنایان . اما جز روایاتی که بارها شنیده ایم و خوانده ایم هیچ کار پژوهشی جامعی که بتواند پاسخگوی پرسشهای امروزه دختران باشد در این موضوع دیده نمی شود و تنها منابع خامی داریم که بی توجه به ارزششان و ضرورت بررسی و تحقیقهای عمیق آنها را به کناری افکنده ایم و هر گاه بحث مسائل زنان پیش بیاید تنها با آیه « ان اکرمکم عند الله اتقاکم» شانه از مسئولیت خالی می کنیم .
همه جا سخن از تکریم زنان و دختران به وسیله پیامبر اسلام (ص) است . برخی برای جانبداری از ارج و منزلت زن ، توجه خاص پیامبر به حضرت زهرا (س) را تنها مربوط به رابطه پدر و دختری می دانند . در مقاله دختران در آیینه اسلام جمله جالبی خواندم . نوشته بود :
« رسول مکرم اسلام (ص) با این سخنان و برخورد عملی با دختر خود ، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهل بیت علیهم السلام و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود ، می خواستند به تمامی انسان ها ثابت کنند که در آخرین دین الهی ، « دختران و زنان » از کرامت و جایگاه خاصی برخوردارند . »
پیامبر(ص) ، حضرت زهرا (س) را گرامی می داشتند چون دختری عزیز و مادر یازده امام معصوم بودند فعلا ! و شاید در آینده نکته های دیگری بر ما روشن شود . چه خوب است بتوانیم در شناخت الگوهایمان دید جامعی داشته باشیم و یک سو نگر نباشیم .
میلادش مبارک ...
کلمات کلیدی :