سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جور دیگری برای ازدواج

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/6/13 8:9 صبح

بالاخره که باید درباره لایحه حمایت از خانواده بنویسم؛ تا همین امروز هم دیر شده. پیش تر فکر می کردم چون مجرد هستم اصولا این مسائل را نمی فهمم! که چقدر بد است اصلا در قانون حرفی از ازدواج دوم و موقت بیاید و قانون گذار هم آن را به رسمیت بشناسد.

آدم که نفس عمیق بکشد و بغض و حبش را کنار بگذارد حتما مطالب جدیدی هم دستگیرش می شود. کاش یه کارگاه آموزشی نفس عمیق برای جماعت فمینیست می گذاشتند تا کمی آرام بگیرند بندگان خدا. از طرفی اعلام برائت می کنند از جامعه مردان و اینکه زنان ما هرچه بخواهند از استعداد و تحصیلات و شغل و حتی زور بازو دارند ( و اگر ندارند پیش به سوی اینکه داشته باشند)  و خلاصه زن  می شود  نقطه ثقل تمام استعدادهای عالم؛ از طرفی اینقدر هم برای چند زنه بودن مردان  و دائم و موقت بودنش شور می زنند. خب این یک تناقض است. راستش من اگر یک فمینیسم معتقد بودم می گفتم گور بابای مردان... بروند هرچه می خواهند زن بازی کنند و خودشان را مشغول کنند. اصلا مرا چه نیازی به جنس مرد. خودم جمع تمام کمالاتم. و چه بهتر که مردان با هوس رانی مشغول شوند و زنان گوی سبقت علمی و کسب مشاغل را بربایند... و البته پر واضح است که بنده فمینیسم نیستم.

آیا ازدواج موقت مساوی شهوت رانی است؟

می تواند باشد. اینها همه بسته به شرایط است. حرف آن آقا را قبول ندارم که در مجلس گفته ازدواج موقت فقط برای لذت بردن است. ازدواج موقت مدلی از ازدواج است و ازدواج دائم هم مدلی دیگر. که هر کدام شرایط و ضوابط خودشان را دارند. شهوت رانی به تعدد همسران نیست؛ می شود مردی یک زن دائم هم داشته باشد و مدام در حال شهوت رانی باشد! می شود یعنی اینکه وجود دارد؛ اما کار شایسته ای نمی دانمش. شهوت رانی  یعنی تمام هدف ازدواج را شهوت دانستن. یک جور پرخوری بدن است و افراط در هر کاری هم که باشد خوب نیست؛ ولو حلال.

چه کسی خبردارد چند درصدمردان ازدواج دائم کرده شهوت ران هستند؟ می شود مردی زن صیغه ای داشته باشد و ماه به ماه هم سراغش نرود. البته در جامعه الان متاسفانه ازدواج موقت اینطور جا افتاده. اگر بخواهیم ازدواج موقت را مساوی شهوت بدانیم باید نیم نگاهی به شرایطش داشته باشیم. ازدواج موقت فاقد حق تمکین است در حالیکه ازدواج دائم توأم با این حق است و حتی تمکین را به عنوان حقی برای مردان دانسته. اگر ازدواجی هم بخواهد مساوی شهوت باشد ازدواج دائم است. حال آنکه اصولا ازدواج اهداف والاتر از این دارد که بخواهیم با کلمه شهوت کنار هم بگذاریمش.

ازدواج موقت هم یک مدل ازدواج است

فرض کنید جامعه ای خیالی را که اغلب زنان ازدواج موقت را ترجیح بدهند. وقتی زنان دست به یکی کنند و همه ازدواج موقت را بهتر بدانند مردان هم که اسیر تشکیل خانواده اند و چاره ای جز تن دادن به این نوع ازدواج ندارند! البته مزیتی برای مرد دارد و آن عدم وجوب نفقه است. شکرخدا که امروزه هم بیشتر زنان شاغل هستند و حتی نفقه ای که باید و واجب است مرد در ازدواج دائم بدهد گوشه ای از آن نانوشته و بی منت روی دوش زن است. چه بهتر که زنان منت نفقه را از هم سرشان بردارند! در عوضش زن، آزادی بییشتری دارد. حق تمکین و اذن خروج بی معنی می شود و بانو می شود سرور خودش! در عین حال تشکیل زندگی هم داده است. ب

له اگر در جامعه ای ازدواج دائم ارزان باشد مردان در چشم به هم زدنی مدت باقی مانده ازدواج موقت را می بخشند و می روند سراغ زن دائم زندگی! اما در جامعه مذکور اینطور نیست. ازدواج دائم فقط مخصوص زنانی هست که احتیاج مالی دارند و در عوضش حاضرند حق تکمین به مردشان بدهند. معامله ای که دو طرف راضی باشند. در ازدواج دائم زن یک مهریه می گیرد و پیش می رود تا کفن سفید؛ اما در آن مدل ازدواج موقت زن می تواند مثلا صیغه اش را دو سال یک بار تعیین کند و هر نوبت مهریه جدیدی بگوید؛ بالاخره تورم است دیگر!

خلاصه اینکه در این جامعه خیالی ازدواج موقت همراه استقلال مالی زن و آزادی بیشترش است و ازدواج دائم مخصوصا زن هایی است که نیاز مالی دارند یا علاقه ای به استقلال ماد ندارند و در عوض مردشان هم می تواند شهوت ران شود! ( بهتر است هیچ مردی نشود!)

می بینید؟ چقدر می تواند تعریف ها تفاوت کند و دنیاها متفاوت باشد. آن وقت در جامعه خیالی اگر زنی ازدواج دائم می کرد همه به حالش دل سوزی می کردند و می گفتند طفلک مجبور شده تن به ازدواج دائم بدهد تا نان شب داشته باشد!
فی الحال که بنده و میلیون ها مثل من ازدواج دائم کرده ایم و راضی هستیم و هنوز هم به لایحه حمایت  از خانواده نمره قبولی یا رد نداده ام. فقط خواستم بگویم چقدر می شود عوالم مختلفی داشت. همین!

 

مرتبط: لایحه حمایت از خانواده؛ از اسلام تا عرف




کلمات کلیدی : مهریه، ازدواج دائم، ازدواج موقت، متعه، لایحه حمایت از خانواده، مدل

یک مزیت همسر روحانی شدن!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/5/25 6:27 صبح

همسر یک روحانی بودن یعنی بیشتر از اینکه خودت باشی جامعه تو را به همسر روحانی بودن می شناسد و انتظاراتی را برایت تعریف می کند. همسر یک روحانی در عرف جامعه قم می تواند با همسرش به خرید برود یا حتی در رستوران غذا بخورد اما عرف شهرهای دیگر این را نمی پسندد. مثال نمی زنم چون همین مثال هم محدود کردن انتظارات از یک خانواده طلبه یا روحانی است.

در اکثر مواقع روحانی یعنی کسی که تبلیغ دین می کند. برای تبلیغ در ایام رمضان، محرم، دهه فاطمیه و ... عازم شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ می شود، با مردم آنجا چند صباحی دم خور می شود تا بالاخره حرفی از حرف های خدا را بهشان بگوید. همسر روحانی هم رویش را سفت می گیرد و پشت سر حاج آقا حرکت می کند.

همیشه از تصور همسر روحانی شدن محدودیت هایش به چشمم می آمد؛ اما یک نکته اش برایم جذابیت زیادی داشت. اینکه اگر همسرم روحانی می بود می توانستم با او به سفرهای تبلیغی بروم. همیشه از اینکه می دیدم در جامعه الزهرا اطلاعیه های اعزام مبلغ مختص همسران روحانی است غبطه می خوردم.

شاید تصور کودکانه ای از تبلیغ داشتم. فکر می کردم مثل این معلم های روستا می رویم ، در کلبه ای زندگی می کنیم، شیر تازه و نان از تنور در آمده روستا می خوریم، کتاب می خوانیم و کلاس قرآن و احکام برگزار می کنیم. حتما این کلبه پنجره ای هم داشته رو به دشت سرسبز و صدای شرشر آب و جیک جیک پرندگان هم موسیقی متن روستا بوده.

ماه رمضان آمده و دیگر همه اسباب تبلیغ متأهلی فراهم است ( حتی از جامعه الزهرا پیگیر حکم تبلیغ خودم هم بوده ام)؛ اما با رویای شکسته کودکانه ام چه کنم؟ هرچه از همسر و برادرم از خاطرات تبلیغشان می پرسم چیزی جز سختی نمی بینم. از دشت سرسبز و کلبه کوچک چوبی خبری نیست. باید بساطت را گوشه خانه یکی از اهالی روستا پهن کنی ( البته حساب متاهل ها جداست.) قید اینترنت و تلویزیون و آب همیشه گرم و شاید آنتن موبایل را بزنی؛ تازه شانس بیاوری و مردم روستا از روحانی جماعت دل خوشی داشته باشند!

فکر می کردم اگر روزی بروم تبلیغ، دوربینم را می برم و فرت و فرت عکس می گیرم، شب ها عکس ها را مرتب می کنم و توی وبلاگ می زنم، خاطرات روزانه ام را می نویسم، با دختران روستا به دشت و چمن می روم و برایشان حرف می زنم، برای بزرگترها کلاس قرآن و احکام می گذارم و خلاصه هم فال باشد و هم تماشا...

و حالا من مانده ام  حیران میان شوق تجربه تبلیغ و ترس از سختی های ندید...

 




کلمات کلیدی : خانواده، تبلیغ، همسر روحانی، رمضان، ماه عسل

چادر من کو؟

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/4/24 3:26 عصر



پوشیدن چادر رنگی در خیابان ...

حرام است؟ نه
گناه دارد؟ نمی شود گفت.
لباس شهرت است؟ نه شهرت به زیبایی است نه به زشتی و گناه.
لباس تکبر است؟  خیر
بی حجابی است؟ ابدا
مفسده دارد؟ به نظر نمی رسد
لباس دشمنان اسلام است؟ عمرا
جلب توجه می کند؟ در جامعه امروز نه

 

پس چیست؟
تحریف است
دروغ است
آن پارچه قهوه ای که سر و تهش را زده اند و آستین و چاک و دکمه دارد اسمش چادر نیست.
چادر همان است که حجاب کامل است.
همان است که مو لای درزش نمی رود.
این لباس، در پوشش نه بدتر از مانتوهای لباس خوابی است؛
اما این... اسمش چادر نیست.

بزرگواران!

لطفا چادر ما را پس بدهید.




کلمات کلیدی : چادر، مانتو، چادر رنگی، چادر ملی، چاقچور

نشان از پدر

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/4/5 1:13 صبح

اسم «پدر» که می آید تصویرهای ذهنی ام از این اسم مقدس پیش چشمم می آیند. پدران معنوی مسلمانان، پدر عزیز خودم، پدرشوهر(!) گرامی، پدربزرگ های مرحومم...
اما یک تصویر از پدر هست که چند سالی موقع ورود به جامعه الزهرا یا خروج از آنجا می دیدم. پدرهایی با شمایل طلبه یا ملبس به لباس روحانیت که بچه کوچکشان را بغل زده اند و منتظرند تا حاج خانوم از کلاس درس فارغ شود.

ترمی که درس روانشناسی داشتیم یک تحقیق ارائه دادم در مورد نقش پدر در تربیت فرزند. بعدها فهمیدم نقش پدر در تربیت دختر هم نکته های مکشوف جالبی دارد.

بعضی پدرها انگار که مادرترند.

روز پدر بر آنها هم مبارک.




کلمات کلیدی : مادر، پدر، نقش پدر در تربیت فرزند، روز پدر

منظورم این نبود!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/4/3 12:57 عصر

- ببخشید آقا این لباس خوابا چند قیمتن؟

- قابل نداره؛ اون ردیف مانتو بیست تومنیه.




کلمات کلیدی : مانتو، بازار پوشاک، لباس خواب

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

الکسا