ارسالکننده : در : 88/5/12 10:54 عصر
همیشه این تهمت روی قلبم سنگینی می کرد که مدام به ما می گفتن، شما یک دست از زنان متحجر هستید که فقط می گویید زن باید گوشه ی خانه اش بنشیند و شوهر داری و بچه داری اش را بکند، و حق بیرون رفتن از خانه را ندارد! مدام با خودم کلنجار می رفتم و می گفتم مگر کجای طرز فکرم اشکال دارد که افکار اینان را به این سو کشانده که من خواهان گوشه نشینی زنان هستم؟!
اگر قرار بود مردی مرا نبیند و داخل خانه بشینم و در هیچ اجتماع و جامعه ای پا نگذارم، این همه تاکید قرآنی برای عفاف و حجاب چه معنایی داشت؟!
فقط تنها حرفم این است که جایی که حضور زن لازم نیست چرا باید حاضر شود؟! زن برای بیگاری کشیدن ساخته نشده، زن ملعبه ی دست مردان نیست، زن ماشین میکانیکی نیست که هر کاری که از او خواستید در جوابتان چشم بسته بگوید چشم!
خیلی سعی ام بر این بوده که با هر زبانی این موضوع را به زنانمان بفهمانند و بگویم آنان با چه حیله و نیرنگی دارند وارد می شوند، ولی اینگار کسی که نخواهد رنگ بیداری را ببیند هیچ وقت بیدار نخواهد شد...
کلمات کلیدی :
حجاب،
زنان،
فمینست،
مردان،
عفاف
ارسالکننده : در : 88/5/10 6:56 عصر
نویسنده مطلب: گل پر
همیشه وقتی با کسانی که موافق فمینیست هستند جدل کردم، وقتی طرف مقابلم کم می ارود، انگشتش را می گذاشت روی خطبه ی 80 حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه و می گفت، امام و دین شما همان کسی است که شما زنان را ناقص العقل خوانده! همین بر خورد افراد مدافع فمینست برایم کافی ست که بگویم ، فمینست ها می خواهند مسلمانیتان را ازتان بگیرند، آنها در هر شکل و لباسی حاضرند ظاهر شوند تا به هدفشان برسند مصداق بارزش، همین فمیسنت از نوع اسلامی ست! بیشتر زنانی که به ندای آنها لبیک گفتند خبر ندارند که فمیست یک دفاع زنانه از مردان است...
و اما بحث ناقص العقل بودن زنان!
اولا ظاهر این کلام امام شاید ناقص باشد، ولی در اینجا معنای تفاوت برداشت می شود نه ناقص بودن! که اگر این طور باشد با کلام خداوند در تضاد است، چرا که نه قرآن و نه عقل سلیم هیچ انسانی این مطلب را نمی پذیرد. خداوند در آیه یک سوره نساء می فرمایند:" که ما آدم و حوا را از نفس واحد خلق کردیم" ،یعنی چه؟! یعنی اینکه هیچ کدام از دیگری چیزی کم ندارد، مثالی را برایتان می آورم تا روشن تر شوید.
فرض کنید شما یک کیلو هیزم خشک دارید و دوست شما یک کیلو هیزم تر، هر دو هم زمان در شرایط مساوی شروع به آتش زدن هیزم ها در پشت حصاری می کنید، ولی برای شما زودتر شعله ور می شود و برای دوست شما که کمی هیزمش نمناک است دیرتر شعله ور می شود، شخصی از راه دور این صحنه را مشاهده می کند، با خودش می گوید، نگاه کن، یکی از آن دو هیزم بیشتری دارد که دود بلندی از ان بلند شده و دیگری هیزم کمتری دارد که فقط ذره ای دود از آن بلند شده، این شخص چون از پشت حصار خبری ندارد این حرف را می زند.
عقل زن و مرد هم به سان همین هیزم نمناک و خشک است، عقل زن زمان بیشتری نسبت به عقل مرد می خواهد تا بکار بیافتد، درست مانند احساس زن و مرد، در این جا مرد عکس زن است، یعنی احساس مرد مثل ان هیزم نم ناک است و احساس زن مثل آن هیزم خشک، مردان خیلی دیرتر نسبت به مسائل اطرافشان احساسشان به کار می افتد و منظور این نیست که اصلا احساس نداشته باشند و یا زن عقلش نسبت به مردم ها کمتر باشد، اصلا این طور نیست، که اگر این طور بود بر خلاف آیات قرآن و کلام خداوند می بود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 88/5/8 2:19 عصر
یکی دو سال پیش یک نفر از طریق وبلاگ ایمیلم را پیدا کرده بود و نامهای نوشته بود با این محتوا که لطفا طریقه دوختن کش چادر را برایم ارسال کنید و بنویسید که دقیقا باید کجای چادر دوخته شود و چکار کنیم تا کش خاصیت الاستیکی خودش را از دست ندهد؟!نامه با فونت انگلیسی بود. از طرف ایمیلی ناشناس با لحنی کاملا جدی و مقدمه و نتیجه. بارها آن را از اول به آخر و آخر به اول خواندم. برای خودم توضیحش دادم. دوباره چند روز بعدش خواندم. هر چه کردم نفهمیدم این بزرگوار جدی پرسیدند یا غرض کنایهای داشتند؟ گفتم اگر جواب ندهم میگوید سوال به این سادهای پرسیده بودم؛ اگر جواب بدهم میگوید شما به چه چیزهای پیش پا افتادهای فکر میکنید! الان هم فقط میتوانم بگویم که من و باقی دانشمندان هنوز نتوانستیم راهی برای ماندگاری خاصیت کش چادر پیدا کنیم! منتها میتوانید به جای کش از بندی استفاده کنید که پشت سر گره بخورد یا اینکه انتهای کش را که به چادر میدوزید دکمه سیاهی هم وصلهاش کنید تا پارچه چادر را پاره نکند.این موضوع گذشت تا دوشنبه که دیدم کسی پیام گذاشته و در مورد طلق روسری پرسیده! قبلا در این مطلبم اشارهای به طلق کردهبودم و ایشان خواستند بنویسم از کجا میشود تهیهاش کرد و قیمتش چقدر است؟!طلق روسری تقریبا از جنس همان طلق و شیرازهای هست که برای صحافی تحقیق و برگههایمان استفاده میکنیم. اگر بخواهیم خودمان درست کنیم بهتر است از جنس ضخیمتری مثل عکس رادیولوژی باشد. طلق باعث میشود که جلوی روسری محکم و یکنواخت بایستد. اصلاش وارداتی از کشورهای عربی و حجاب زنان لبنان و سوریه و آن طرفها است. اگر سوریه مشرف شدید میتوانید آن را در بسته ده تایی بخرید. قیمتش هم نباید زیاد باشد. بعضی مدلهایش یک لایه پارچه مشکی هم روی طلق کشیده تا از براق بودنش کم شود و زیر روسری هم سُر نخورد. در ایران اگر بخواهید بخرید من یک بار از مغازه سیمای حجاب در خیابان ارم قم روبروی حرم خریدم. دانهای 500 تومان بود؛ اما بعد که خوب براندازش کردم دیدم میشود تولید داخل با هر سایزی که مناسبم هست بسازمش و پول بستهزبان را حرامش نکنم! طلق روسری معمولا به شکل مستطیلی هست که گوشههایش گرد شده باشد، طولش تقریبا از این گوش تا اون گوش باشد! عرضاش هم بسته به سلیقه شماست. طلق آمادهای که خریدم یک طول مستطیلش هم منحنی کردهبود. البته بعضیها به طلق حساسیت دارند و پیشانی و صورتشان بیش از حد عرق میکند. شانس بیاورید و از آن دسته نباشید! در این لینک «آموزش بستن شال» اشارهای هم به طلق کرده. نوشته:« اگر بخواهید شال را محکم دور سرتان بپیچید، لبة پارچه بد میایستد. برای درست کردن جلوی آن میتوانید یک باریکه از مقوا یا طلق (شبیه آن قطعه طلقهایی که لای یقة پیراهنهای مردانه هست) ببرید و بگذارید لای تای شال. شال را طوری سرتان کنید که طلق یا مقوا درست بالای سرتان قرار بگیرد. این طوری لبة شال توپ توپ میایستد و هیچیاش هم نمیشود!»لطفا یک نفر به من بگوید که این توضیحات کامل بود! احساس عذاب میکنم از اینکه این همه موضوعات مهم و حیاتی هست و من دارم ده بیست خط درباره یک تکه طلق کمخاصیت مینویسم!راستش من با اصل حجاب مشکلی ندارم و از آن لذت هم میبرم؛ اما مدلهایش و خردهکاریهایش دست و پا گیرم هست. خودمان حجابمان را سخت کردهایم. هزار و یک تکه به خودمان آویزان میکنیم که زمانبر هست و هزینه برمیدارد. از مانتو شلوار که حداقل حجاب در ایران هست گرفته تا ساق دست و هد و طلق و گیره روسری و چادر و ... . بعضی وقتها اینقدر جزئیات حجاب ما را به خودش مشغول میکند که از اصلاش باز میمانیم. اینقدر زوم میکنیم روی دست آن خانمی که آستینش بالا رفته و ردیف النگوهایش برق میزند که اصلا یادمان میرود خوش و بش او با مغازهدار به مراتب زنندهتر از یک وجب عریانی ساق دست است! در این سی ساله که از انقلاب گذشته باید ما هم از مراحل جزئیات حجاب عبور میکردیم و از دو پله بالاتر نگاهش میکردیم؛ اما نشد و نکردیم. هنوز نتوانستیم مدل همهپسند و پوشیدهای از حجاب ایرانی تولید کنیم که آویز هزار تکه نباشد. شاید علاقهام به جلابیب به همین خاطر باشد که همه این جزئیات اعصاب خرد کن را در یک رقم جنس به نام چادرجلابیت خلاصه کرده. (
+) چند مدل روسری و چادر
(
+) لینک جالبی که توی سرچ پیدا کردم. یک نفر که میخواهد چادری شود و در مورد مدل حجابش مشورت میخواهد.
کلمات کلیدی :
حجاب،
چادر،
روسری،
طلق روسری،
جلابیب
ارسالکننده : گل دختر در : 88/5/7 11:9 عصر
سالهای اولی که آمده بودیم قم، مدتی دربهدر دنبال کلاس ورزش میگشتم. باشگاه و کلاسهای ورزشی بود اما قیدی داشتم که انتخاب را برایم سخت میکرد. هر کلاسی میرفتم اول از همه میپرسیدم آیا موسیقی هم پخش میکنید یا نه؟ معمولا نیاز به پرسش نبود و از در ورودی سالن صدا و نوا پرده گوش را میلرزاند. برای این قیدم غیر از اعتقادات مذهبی دلیل دیگری هم داشتم. خوشحالم که در مورد موسیقی ابتدا خیلی محتاطانه به آن نزدیک شدم بعد در موردش تصمیم گرفتم. سابقه یک ماه کلاس ورزش در شیراز با موسیقیهای معمول کلاسهای ورزش را داشتم و اصلا آن آرامشی که میخواستم را برایم نداشت.یک بار دیدم نزدیک خانهمان یک باشگاه جدید باز شده. با شوق و ذوق رفتم که ساعات کلاسها را بپرسم و سر و گوشی آب بدهم. وارد سالن که شدم سکوتش متعجبم کرد! فوری از مسئول سالن پرسیدم: «ببخشید خانوم شما اینجا موقع ورزش موسیقی پخش نمیکنین؟» خانم مسئول گفت:«چرا که نه عزیزم! برای شما موسیقی هم پخش میکنیم!» و بعد پیچ صدای بلندگو را تا آخر چرخاند!این سالها سعی میکردم با پیادهروی بین حوزه و خانه و دانشگاه و حرم و هر جا که میخواستم بروم خیلی هم از ورزش به دور نباشم؛ نشانهاش هم کفشهای همیشه اسپرتم که زود به زود تلف میشوند!با همه این توصیفات، چند ماه قبل که بالاخره کار ساخت و ساز سالن ورزشی جامعهالزهرا (+) به پایان رسید اشتیاق من و همه دوستانم که مشکلی شبیه من داشتند وصف ناشدنی بود! اردیبهشت ماه فوری مدارکم را بردم و در یکی از کلاسها ثبت نام کردم. در سالن ورزشی جامعهالزهرا خیالم راحت است از موبایلها و دوربینهایی که ممکن است لحظههای ساده دختران را بدزدند، خیالم راحت است از آرامش آنجا و موسیقیای که پخش نمیشود و خیالم راحت است از پوششهای کنترل شده دختران در آن محیط.نمیدانم چه شد که این تابستان ورزشیترین تابستان عمرم شده! ورزشی را که مدتها بود علاقه داشتم توانستم در کلاسش ثبت نام کنم و وسایلش را خریداری کنم. به این فکر میکنم که هر ورزشی چه استعدادهایی نیاز دارد و چه مهارتهای روحی و جسمی را تقویت میکند. این روزها اگر ورزش هم در زندگیام نبود نفس کشیدن هم سخت میشد.این روزها ورزش که میکنم دلم میخواهد به وضعیت ورزش دختران کشورم هم فکر کنم. چند درصد از آنها میتوانند از همچین امکاناتی برخوردار باشند؟ اصلا چند درصدشان به ورزش اهمیت میدهند؟ ورزشهای سنگین را دوست دارند یا ورزشهای دخترانه و لطیف؟! ( داریم؟!)فکر میکنم در ورزش قهرمانی قوی بودن اهمیت بیشتری دارد. زنان از نظر قدرت بدنی آنقدرها هم که تصورش میرود ضعیف نیستند. البته زنان به طور کلی از نظر ماهیچهای 30 درصد نسبت به مردان ضعیفترند؛ اما این ضعف با تمرینهای بدنسازی منسجم و استفاده از پروتئینهای درست قابل جبران است. به طور کلی میتوان گفت که اکثر مردان از اکثر زنان قویترند. یا قویترین مرد جهان از قویترین زن جهان قویتر است. اما موارد زیادی هم دیده میشود که این فرمول کلیت ندارد. دختران زیادی هستند از پسرهای همسنشان قویترند.بین ساعات کلاسیام روی صندلی تماشاچیان سالن مینشینم و ورزش دختران را میبینم. عموما اندامهایی خمیده و نحیف با چهرهای جوان. اینقدر که لاغری برای دختران امتیاز شده دیگر به سلامتیشان فکر نمیکنند. زنان و دختران دائمالرژیمی که قبل و بعد و وسط غذا سالاد میخورند؛ اما یک ساعت که ورزش میکنند از حال میروند. در خیابان مانتوهایی ایکس اسمالی را میبینیم که به تنها زار میزنند و راه هم میروند! مثل فنر باز و بسته میشوند و انگار دستشان بزنی میشکنند! این روزها در موضوع ورزش زنان بحث میکنند و جنجال میکنند که چرا زنان ما نمیتوانند در مسابقات بینالمللی فوتبال و شنا و بوکس شرکت کنند. کاش به جای صرف انرژی برای چانهزنی شرکت قشر محدودی از زنان در مسابقات بینالمللی، میانگین سلامت جسمانی دختران را با ایجاد ورزشگاههای مجهز و توزیع عادلانه آنها در سراسر کشور بالا میبردند. کاش سطح مسابقات داخلی زنان را ارتقا میدادند و برایش اهمیت قائل میشدند. کاش مانکن شدن به قیمت مرگ، آرمان دخترکان ما نباشد!(+) مانکن شدن تا پای مرگ
(+) هفته نامه ورزش زنان
کلمات کلیدی :
ورزش زنان،
مانکن،
لاغری
ارسالکننده : گل دختر در : 88/5/4 11:48 عصر
نویسنده مطلب: گل دختر
خبرش مربوط به سال 84 است؛ اما نکتههای خوبی دارد. نوشته: « در حال حاضر 4 هزار زن جانباز در کشور وجود دارد که 40 درصد آنها را جانبازانی با بیش از 25 درصد، 18 درصد بین 35 تا 50 درصد و 8 درصد را زنانی با بیش از 50 درصد جانبازی تشکیل میدهند..تحقیقات به عمل نشان میدهد که عامل مجروحیت زنان جانباز غالبا حمله دشمن به شهرهای کشورمان در طول جنگ تحمیلی و طی بمباران و موشک بارانهاست و در این میان تعدادی نیز در درگیری نظامی با دشمن در دفاع از شهرهای مرزی مجروح و جانباز شدهاند.طبق همین آمار، اغلب زنان جانباز کشور، ساکنین استانهای مرزی هستند؛ به گونهای که 807 نفر ــ یک پنجم کل جانبازان مونث کشور ــ در استان خوزستان زندگی میکنند و این در حالیست که این استانها، غالبا از تسهیلات آموزشی، درمانی کمتری نسبت به استانهای غیرمرزی برخوردارند.»از طرف دیگر در این خبر میخوانیم که : « معاون کل بنیاد شهید و امور ایثارگران حضور 5 هزار شهید و 18 هزار جانباز زن در جنگ تحمیلی را نشانی از حضور فعال زنان در تمام عرصهها عنوان کرد. وی با اسوه خواندن زنان آزاده افزود: در طول تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، زنان همیشه نقش مؤثری داشتند و دوشادوش مردان در تمام عرصهها تلاش کردند و ایثارگریهای فراوانی به خصوص در دوران دفاع مقدس و بعد از آن داشتند. معاون کل بنیاد شهید تصریح کرد: پس از انقلاب اسلامی، زنان در صحنههای مختلف اجتماعی نیز حضور داشتند و موجب ارتقا و آبروی کشور شدند. انصاری در پایان با اشاره به این مهم که انقلاب ما هم علوی و هم فاطمی است، گفت: ما وظیفه توسعه فرهنگ ایثار و شهادت را داریم و برای ترویج آن به مردان و زنان ایثارگر نیازمند هستیم. »اینکه چند هزار زن جانباز در محاقاند واقعیت است. اینکه امروزه ما به ایثارگریهای زنان شهید و جانباز افتخار میکنیم هم حقیقت دارد؛ اما اغلب رشادتها و جانبازیها، ثمره تلاش خود آنهاست که ساختارهای جنسیتی را در ایثار و دفاع از میهن شکستند. وگرنه هنوزم که هنوزه حضرات معتقدند «جهاد زن خوب شوهرداری است» و «جهاد بر زنان واجب نیست» و نمیگویند که بر آنها واجب نیست؛ اما منع هم نشدهاند! شمایی که اکنون پشت تریبون ایستادهای تا میکروفن دستت هست بگو کدام سنگ را شما از پیش پایشان برداشتی که به کوششهایشان افتخار میکنی؟ برای آینده زنان و اجازه بروز این فداکاریهایشان چه چاره کردهای؟ اصلا یک سوال دیگر... اگر در طول جنگ هیچ زن شهید و جانبازی نداشتیم و به همین تعداد آمار زنانی که امروز میگویند به شهدا و جانبازان مرد اضافه میشد آیا شما تحسین و تبارک میگفتید و همایش میگرفتید و افتخار میکردید که احسنت بر این زنان «خوبشوهردار» که همسرانشان را روانه میدان جنگ کردند؟!!
آیا چرا؟!(
+) طنین ایثار
(
+) مصاحبه با یک جانباز زن
کلمات کلیدی :
زنان جانباز،
زنان شهید،
زنان ایثارگر،
جهاد،
شوهرداری