ارسالکننده : گل دختر در : 88/5/17 10:53 عصر
نویسنده مطلب: گل دختر
مادر مرحوم روحالامین را چند سال پیش دیدهبودم. خانم دکتر تحصیلکرده، ساده، مومن و متدینی بود. مدتی با مادرم همکار که نه، کار مشترکی داشتند و من هم دورادور میدیدم و در جریان بودم. عروسشان هم خواهر یکی از دوستان مادرم هستند. اینطور شد که وقتی خبر فوت پسرشان را شنیدیم اولین منبع اطلاعاتیمان تلفن بود و کانالهایی که میشناختیم تا بفهمیم جریان چه بوده. جریان هر چه بوده گذشت. مهمترینش این است که دکتر روحالامین – پدر مرحوم- گفتند خودشان پیگیریهای لازم را میکنند و از سر تعهد به نظام و انقلاب فعلا سکوت اختیار کردند و از بقیه هم همین تقاضا را داشتند.بالاخره پدر، ولیّ دَم است. حق دارد بگوید خون پسرش خرج چه راهی شود؛ آن هم راهی که پسرش هم به آن معتقد بود. مادر پسر هم فعلا دندان به جگر گذاشته. چه میکشند این خانواده!همه خانوادههایی که دیگر، عزیزانشان پیششان نیستند داغداراند و خون دل میخورند؛ اما آنها دست کم فریادی، اعتراضی دارند. هرچه هم که بگویید آزادی بیان نیست حتی منی که پایم را از فیلترینگ آن طرفتر نمیگذارم شنیدهام؛ چه رسد به مقامات!داشتم میگفتم. سوگواری و اشک ریختن کم کم آرام میکند. مخصوصا اگر درصدد خونخواهی باشی ناراحتیات را مسیر هم دادهای، کنترلاش کردهای؛ اما مادری که به خاطر اعتقاداتش، مرگ عزیزترینش را میبیند و دم نمیزند؛ مادری که به خاطر سوء استفاده برخی حتی از حق طبیعی عزاداری هم محروم میشود؛ در دل این مادر چه میگذرد؟مادری که این همه رنج سکوت را در داغ فرزند تحمل کرده بعد میبیند کسانی که تا دیروز دشمن مسلک بودند امروز خون پسر او را علم کردهاند دیگر چه دارد برای گفتن و چه میماند برای سکوت؟میبیند جلوی چشمانش خون پسرش را صاحب میشوند و در مخالفت با اعتقادات همان پسر مقاله و گزارش مینویسند. میبیند همسری که اگر بخواهد پیگیر ماجرا شود به قدر کافی آشنا و موقعیت و علماش هم دارد لب گزیده و ساکت مانده؛ آن وقت سایتهای فلان و بهمان – که به لینکی هم نمیارزند- حق دادخواهیشان را دزدیدهاند و فریاد بای ذنب قتل سر میدهند.دَم، ولی دَم دارد. لطفا فقط ولیّ دَم خودتان باشید!(
+) لزوم شفایت در مورد خبر مرگ پسر 12 ساله در بهشت زهرا ( مصداق پاسکاری!)
کلمات کلیدی :
روح الامین،
مادر عزادار،
ولی دم
ارسالکننده : در : 88/5/17 5:0 صبح
وقتی شنیدم فمینیست ها بهانه ی بکار گیری زنان در شغل های مختلف را داشتن استقال مالی برای زنان می دانند، کمی جا خوردم! به خودم گفتم خوب اسلام هم این را نهی نکرده و این حق را به زن نیز داده است! پس علت چیست که این طور بی پروا وارد میدان شده اند و به خیال خود این شعار را به زنان مسلمان ایرانی به ارمغان آورده اند؟!
برای جواب سوال کمی به عقب بر می گردیم...
موضوع دفاع از حقوق زن در غرب زمانی شدت گرفت که کارخانه ها به کار ارزان زنان احساس نیاز کردند چرا؟ چون انقلاب صنعتی شده بود و همه چیز ماشینی، در این رابطه زنان نیروهای کم هزینه شناخته می شدند، و لازمه ی رسیدن به هدفشان این بود که زن را از خانه هایشان بیرون بکشند.
حالا اسلام چرا این حق را به زن داده؟ هدف اسلام از دفاع از حقوق زن چیزی جز کرامت زن نبود. اسلام فقط به خاطر جنبه های انسانی و عدالت دوستی و ... بوده که این حق را به زن نیز داده است. ولی به چه صورت؟ به این صورت که در پی این حق برای زن خانوادها متزلزل شوند؟! زن علیه شوهرش موضع بگیرد؟! دختران علیه پدرانشان به پا بخیزند؟! نه هرگز.
دنیای غرب به خیال خود زن را از جان کندن در خانه رها کرد ولی در عوض گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه ها کرد. آنان به خیال خود غل و زنجیری از پای زن باز کرده اند ولی نفهمیدند که غل و زنجیر سنگین تری دارند به پای زنانشان بستند.
زن دارای ذوق، فکر و استعداد است. و اساسا این یک حق طبیعی ست که آن استعدادهایشان را به کار بگیرند. باز داشتن زن از کارهایی که می تواند انجام دهد و استعدادهایی که می تواند انجام دهند و استعدادهایی که دارد نه تنها ظلم به زن است بلکه ظلم به اجتماع نیز است.
حالا به این صورت که در هر کاری حضور یابد؟ نه این طور نیست، زن فقط تا حدود که منجر به فساد نشود از شرکت در اجتماع نهی نمی شود. اسلام با اختلاط مخالف است نه با شرکت زن در جامعه های مختلف آن هم با حفظ حریم، اسلام حریم را در نظر دارد و می گوید نباید از بین برود.
و این نکته را هم نباید فراموش کنیم که به خانواده نیز صدمه وارد نشود، درست مانند کاری که الان جوامع غربی به زنانان راهکار می دهند، که این راه کارهایشان نه تنها فرزندان و خانواده ها را نابود می کنند بلکه با این کار اجتماع نیز به خطر می افتد چون خانواده زیر مجموعه ای از اجتماع است.
استقلال مالی که اسلام برای زن آورده بیان می کند اصلا قابل قیاس با استقلال مالی که آنان برایمان بیان میکنند قابل قیاس نیست چون نه هدفشان یکیست و نه راهشان.
اسلام می گوید کار زن متعلق به خود اوست، زن اگر دوست داشته باشد می تواند کاری که در خانه به او واگذار شده مجانا انجام دهد و میتواند غیری مجانی و در قبال پول انجام دهد وگرنه مرد حق مجبور کردن زن را ندارد. اسلام می گوید زن می تواند هر نوع کاری را قبول کند فقط همین قدر که موجب فساد خانواده و خود و مزاحم حقوق ازوداج نباشد کافی ست و در آمدش همه متعلق به خودش است.
کلمات کلیدی :
حقوق زن،
استقلال مالی،
تفاوت زن ومرد،
حضور زنان،
اسلام،
هدف غرب
ارسالکننده : در : 88/5/15 9:0 عصر
نویسنده مطلب: گل پر
نیمه شعبان شد و همه مان آن وظیفه ای را که بر عهده مان است در ذهنمان تداعی میکنیم. و اما ما جامعه زنان، به عنوان یک زن که خودمان را منتظر ظهور آقایمان معرفی میکنیم، فکر می کنید چه وظیفه ای داشته باشیم؟اینکه مدام در کنج خانه مان بنشینیم و بگویم الغوث الغوث الغوث؟!نه این طور نیست.
فرزندانم در دامان من بزرگ می شود. با اخلاقیات و روحیات من طرف هستند، پس من خودم مهدی (عج) را باور می کنم و این باور را به فرزندانم منتقل میکنم.
این فرزند من است که رفتار من را می بینید و از من تقلید می کند، پس در وهله اول من وظیفه دارم با عملم این را به فرزندم بفهمانم.
و به آنها بگویم امامی وجود دارد که باید انتظارش را کشید، ولی به شیوه ی درست، و این شیوه درست منتظر بودن را آموزش می دهم.
من فززندانم را منتظر می پرورانم، با رفتارم، با گفتارم، با اعمالم، با حرکاتم این کار را می کنم.
و قائدتا اگر بخواهیم از روش های غربی که در لباس ازادی زن مطرح شده پیروی کنیم این کار ممکن نخواهد بود، چرا که عقیده دارد زن اسیر خانواده اش است و باید این قید از بین برود، چطور؟ اینکه لغتی به نام خانواده زن را اسیر میکند و مانع از پیشرفت او می شود و راهکارهایی مثل امکانات بارداری خارج از رحم، ایجاد نوزادان آزمایشگاهی و تربیت فرزندان در خارج از خانواده برای رهایی زنان ارائه می دهند و فکر می کنند با این پیشنهادهایشان زنان را از محدودیتی که دارند رها می سازند.
منی که معتقدم رفتارم در دوران بارداری هم بر روی فرزندم اثر دارد و آن عاطفه و مهر را به آن منتقل میکند چطور از راهکارهایی که آنان ارائه می دهند پیروی کنم؟!
من مقتدرانه پای این وظیفه ام می ایستم، و عقیده ام بر این است که هیچ کدام از اینها مانع از پیشرفت من نخواهد شد، بلکه بر عکس من را به تکامل می رساند...
اگر روزی زن به درستی آگاه و بیدار شود و دام هایی که مرد قرن بیست و یکم درسر را او گذاشته و مخفی کرده بشناسد، علیه تمام این فریبها قیام خواهد کرد و آن وقت تصدیق خواهد کرد که یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است، و البته چنین روزی دور نیست...
به امید ظهورش
کلمات کلیدی :
آخرالزمان،
زنان منتظر،
وظیفه در آخرالزمان،
نیمه شعبان،
آزادی زنان
ارسالکننده : گل دختر در : 88/5/15 2:29 صبح
نویسنده مطلب: گل دختر
لذت چشم دوختن به گنبد طلایی حرم حضرت معصومه،کندن جوراب ها،بالا زدن آستین ها تا مرفق،عقب زدن مقنعه،
پر کردن مشت از آب خنک حوض وسط صحن،
پاشیدنش به صورت،
ووضو ساختن زیر سقف آسمانامشب نصیبم شد؛
آن را به عنوان عیدی می پذیرم.
مرسی خدا!پ.ن: 1- امشب برای اولین بار دیدم که وقت نماز مغرب، صحن اصلی حرم در گرو خانوم هاست. 2- به لیست لذت شناسی تان اضافه کنید لطفا. (
+)
کلمات کلیدی :
لذت،
وضو،
حرم
ارسالکننده : در : 88/5/14 1:40 صبح
روز پسر
نویسنده:گل بانو
چند سالی است روز تولد حضرت علی اکبر علیه السلام را به نام روز «جوان» نامگذاری کرده اند. خیلی هم خوب است اما ای کاش همان طور که روز تولد حضرت معصومه علیها السلام را «روز دختر» نامیده اند آن روز(روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام) را هم «روز پسر» می نامیدند. بالاخره همانطور که دختران امروز مادران فردا هستند، پسران هم پدران فردایند. اصولا نمیدانم آیا نام گذارندگان به این مطلب توجه کرده اند؟ و آیا ممکن است حتی اندکی تفکرات فمینیستی پشت این قضیه باشد؟ البته مقصودم از نامگذاری روز پسر این نیست که سالی یک روز عده ای از پسرها را دور هم جمع کنند، شیرینی و شربتی پخش کنند، موسیقی و از این کارهای سرگرم کننده و سطحی. هدف از نامگذاری یک روز به نام دختر یا پسر باید بهانه ای باشد برای توجه بیشتر و رسیدگی به نیازهای علمی، فرهنگی، شغلی و اصولا کلیدی باشد برای شروع کارهای ریشه ای و هدفمند در جهت شناختن و شناساندن قشر جوان.
گیاه مهمترو پیچیده تر است یا انسان؟
قدیم مردم فکر می کردند اگر دانه را روی خاک بپاشی کافی ست و دیگر نیاز به رسیدگی و توجه خاص و انجام کار علمی برای ثمردهی بهتر و بیشتر نیست اما در عصر ما بدون کمک گرفتن از علم و تکنولوژی کشاورزی و باغبانی حرفه ای غیر ممکن است. فکر میکنید «پسر های امروز» این درختان بالقوه باغ خانواده که پدران، همسران و مدیران فردایند را می شود بدون برنامه ریزی علمی و توجه خاص به فردای مطلوبشان امیدوار کرد؟!
وظیفه و بار اصلی این مسئولیت برعهده کیست؟ نهادهای علمی و فرهنگی مثل: حوزه و دانشگاه؟ رسانه ها و درصدر آن صدا و سیما، سینما و نشریات؟ خانواده ها و یا...دختر و پسر امروز هر کدام یکی از بال های جامعه فردا هستند و باید برای پرواز هماهنگ و جهت دار شناخته شوند و آموزش ببینند. یک جانبه گرایی جامعه را به مقصد نمی رساند. پرنده ای را فرض کنید که هرکدام از بال هایش متفاوت از دیگری و به مقصدی جدا گانه بال بزند آیا می تواند پرواز کند؟! آیا میشود فقط به دختر بها داد یا بالعکس؟ اصولا هر دختر پدری دارد و برادری و همسر و پسری هم خواهد داشت.
بازی تمام شد لطفا چشمتان را باز کنید
آیا بهتر نیست نشریات زرد و زنجیره ای به جای تیتر کردن شایعات و داستان پردازی هایی که فقط باعث شعله ور کردن بیشتر اختلافات می شود و کپی پیست کردن از دروغ های دشمن، به داد آینده ی مان برسند؟ شاید هم جوان و شعار های جوان پسند فقط هنگام انتخابات تاریخ دارد؟ عده ای انگار جوان ها را نردبانی میدانند که باید از آن ها بالا رفت حتی اگر به قیمت خرد کردن پله هایش تمام شود! شاید در دلشان میگویند «دیگی که برای ما نجوشد میخواهیم سر سگ در آن بجوشد». شاید هم جوانان و آینده مملکت ملک شخصی شده و ما بی خبریم! متاسفانه عده ای فقط «به فکر کسب قدرتند» و کار علمی و فرهنگی را خربزه ای بیشتر نمی بینند که آن هم آب است! نامزدهای انتخابات گذشته همگی دستی در آستین مقامات داشته و دارند. در کارنامه مدیریتی شان چقدر کارهای بنیادین در این جهات وجود دارد؟ چقدر شکستن و سوزاندن؟ زمان آباد کردن شروع نشده؟
کلمات کلیدی :
دختر،
پسر