ارسالکننده : گل دختر در : 88/9/10 1:23 صبح
کشف
کشف اتم
کشف کرات
کشف حجاب
ما هم سهمی داریم
خیابان
ادکلن های متفاوت
بی تفاوت از کنار هم می گذزند
عطر سلامی نمی شنوی!
جراح
با دل های این مردم
متخصص قلب
جراح پلاستیک است
ارزش ها
زیر همه چیز خالی شده است
حتی ابروی مردان
خیابان
پسران ...دختران...خیابان عفیف آباد
دماغ ها جراحی شده اند
ریش ها طراحی شده اند
چت
اتاق چت
خلوت
دبلیو دبلیو دبلیو داد کام
قرار معاشقه ای در اینترنت
لیلی با لنز آمده است
مجنون با بنز آماده است
زن به زرق و برق می اندیشد
مرد به قبض برق می اندیشد
زرق و برق ، قبض برق ، زرق و برق
1- ترانک ها از دکتر غلامرضا کافی
2- درباره شاعر و ترانک (+)
3- عنوان دو ترانک آخر را نمیدانم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/30 1:1 صبح
هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی از خانمی پرسیدند به نظر شما ازدواج آسان یعنی چه؟
گفت: یعنی ازدواجی که اینقدر پول داشته باشی که اصلا به مشکل برنخوری!
آیا مشکل جوانان ما انتخاب مورد مناسب ازدواج هست یا مراسم ازدواج یا دوام اقتصادی و روحی زندگی بعد از ازدواج؟
کلمات کلیدی : ازدواج، ازدواج آسان، مراسم
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/23 11:22 عصر
ترم سه دانشگاه که بودم یک روز استاد C++ گفت ساعت بعد کلاس سیستم عامل دارد و قرار است کسی بیاید و لینوکس آموزش بدهد. از قرار معلوم کسی، شاگرد سابق استاد بود که دورههای تخصصی خاصی را گذرانده بود.
برخلاف همیشه ترجیح دادم ردیفهای آخر کلاس بنشینم. تا آن وقت سواد سیستم عاملام حتی به نصب ویندوز هم نرسیده بود؛ چه رسد به لینوکس!
استاد کوچک با مقدمهای از open source شروع کرد. اینکه چقدر نرمافزارهای متن باز دارد دنیایمان را نجات میدهد؛ چقدر که با آنها داریم پیشرفت میکنیم و چه بسا به عدالت اجتماعی نزدیک میشویم و کاش ما هم خسیس نمیبودیم!
نمیدانم از بچههای دانشگاهمان هنوز هم کسی اینجا را میخواند یا نه. حالا شاید استاد کوچک کلمه عدالت را نگفته باشد؛ اما گفت که با این شیوه نوین گسترش نرمافزار، داریم برای خودمان یک پا مستقل میشویم.
ردیف صندلیام و میزان مشارکتم در کلاس نسبت مستقیم دارند؛ اما آن روز با آرامش خاصی استاد کوچک را مخاطب قرار دادم و پرسیدم مگر آنها عاشق چشم و ابروی ما شدهاند که بیایند دستی دستی پیشرفتشان را تقدیم ما کنند؟ ( فحوا!) اصلا چرا آمدند کشورها را به اسم جهان سوم و صنعتی و این حرفها نام گذاشتند که حالا بیایند خودشان ما را بالا بکشند؟ (به کسر کاف!) شاید بخواهند با این کار منت سرمان بگذارند. اصلا از کجا مطمئنید که واقعا این نرمافزارها متن باز هستند؟
استاد کوچک با حوصله جواب میداد؛ استاد بزرگ هم نظارهگر بود. برای این بحث دستم خالی بود چون دفعه اول بود که این اسمها را میشنیدم؛ اما حدس میزدم – هنوز هم میزنم- که یک جای کار میلنگد.
استاد بحث را بست و رفت سراغ آموزش عملی لینوکس. من هنوز غرق افکار خودم بودم. داشتم نقشه میکشیدم که بروم از اینترنت برای حرفهایم مستندات جمع کنم و هفته بعد بیایم سخنانام را به کرسی بنشانم. شباش سراغ اینترنت هم رفتم؛ اما آن سال جز این مقاله نیافتم. همینطور که الان ادامه صحبتهای خودم را گرفتم آن روز هم ادامه تفکراتم را گرفتم و زیاد آموزش عملی را دقت نکردم.
استاد کوچک داشت کلاس را تمام میکرد. CD برنامه را نشان بچهها داد و گفت که آن را تهیه کنند. چند نفر زیر لب غر زدند که حالا نمیشود از روی CD خودتان برایمان رایت کنید؟ من که هنوز غرق افکارم بودم نمیدانم چه شد که این جمله را بلند گفتم. گفتم: مگه اوپن سورس نیست؟ یک لحظه همه ساکت شدند. کمی طول کشید تا منظورم را گرفتند. استاد کوچک که ترسید – یا من اینطور فکر کردم- به خاطر این کلاس خرج هم روی دستش بیفتد لبخندی زد و گفت: نه در این مورد!
نمیدانم چرا به حرفهای خودشان هم عمل نمیکنند؟
کلمات کلیدی :
دانشگاه،
کامپیوتر،
open source،
سیستم عامل،
فلسفه،
فکر،
پیشرفت
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/17 11:0 عصر
در خبرها آمده که بالاخره «زنان خانهدار بیمه اجتماعی میشوند » (+) البته قصه بیمه زنان خانهدار از سال 1381 مطرح شده و فراز و نشیبهایی در مبلغ بیمه، شرایط و نوع بیمه داشتهاست (+) . زنان خانه دار میتوانند از مزایای بازنشستگی بهرهببرند اما این نوع بیمه، درمان را پوشش نمیدهد. مغز خبر این است که:«با توجه به حداقل دستمزد تعیین شده امسال که 264 هزار تومان است، هر زنی که بخواهد از مزایای بیمه اجتماعی زنان خانهدار بهرهمند شود، میتواند با پرداخت ماهانه حداقل 37 هزار تومان پس از طی یک دوره 30 ساله از مستمری بازنشستگی بهرهمند شود و درصورت فوت نیز افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد.»معمولا هروقت بخواهم درباره تفاوت دیدگاه سنتی و اسلامی در مسائل زنان یک مثال بزنم قضیه زنان خانهدار را مطرح میکنم. واقعیتش این است که از نظر اسلام انجام کارهای خانه برای زنان اجباری نیست و خانم حتی میتواند بابت کارهای منزل اجرة المثل دریافت کند؛ اما چه شده که این رسم اینقدر در جامعه ما جا افتاده و هیچ دختری در خواستگاری جرأت نمیکند بگوید و هیچ پسری هم قبول نمیکند؛ دیگر گردن اسلام نیست. یکی از نواقص قانون اساسی و به نظرم اهمال علما در این است که چند و چون این عدم وجوب و پرداخت حق الزحمه را دقیقا مشخص نکردهاند. معمولا در مسائل زنان اینقدر صبر میکنند تا بالاخره فریاد خود زنان از جایی درز کند و تازه به اهمیت مسئله واقف میشوند. در قانون ما تا جایی که من میدانم پرداخت اجرةالمثل تنها به زمان طلاق موکول شده (+) در حالیکه در متون اسلامی اگر زن از انجام کارهای خانه قصد تبرع(مجانی بودن) نداشته باشد از همان فردای عروسی میتواند اجرتش را طلب کند. ولی متاسفانه مثل رفتار اکثر زوجین در مورد مهریه، این هم به زمان طلاق موکول شدهاست.
در حال حاضر حدود 14 میلیون زن خانهدار در کشور زندگی میکنند. بیمه زنان خانه دار در خوشبینانهترین حالت که بدون سنگ اندازی عملی شود میگوید زنان خانهدار باید ماهیانه دست کم 37 هزار تومان پرداخت کنند. برای بسیاری از خانوادهها پذیرفتنی نیست که این مبلغ را به عنوان بیمه خانم خانه پرداخت کنند و در صورت پذیرش هم شاید ترجیح بدهند به زخمهای اساسی زندگی بزنند. اجرتی را که در اسلام گفته زن حق دارد بابت پخت و پز «بگیرد» حالا باید با هزار منت و زحمت جور کند و «بدهد». نمیدانم چرا اینقدر دل قانونگزاران به حال آقایان سوخته. بهتر نبود یک نگاه به قوانین اسلامی میکردند و دیگر با این همه ماده و تبصره این وظیفه را از دوش آقایان برنمیداشتند؟ هنوز هم دیر نشده. میشود قانونی بگذارند که حق بیمه زنان خانهدار – جدای از نفقه- از حقوق مرد کسر شود و اصلا جزو شروط ازدواج باشد. در مورد اجرة المثل و مهریه زنان حق دارند که هرزمان خواستند طلب کنند؛ اما خدا نکند خانمی این درخواستش را قانونی کند و بخواهد خرج خودش کند، انگار که درخواست دزدی در روز روشن داده باشد و زمین و زمان هنگ میکنند!نکته دیگر در مورد بیمه زنان خانهدار این است که در صورت فوت خانم یا از کارافتادگیاش افراد تحت تکلفش مستمری دریافت خواهند کرد. برای زنان سرپرست خانوار و بسیاری از خانوادهها کمک بسیار بزرگی است؛ اما اینکه مرد بخواهد از فوت همسرش مستمری بگیر شود خیلی جالب نیست. این وسط چه چیز گیر خانوم مرحومه میآید؟ مردان عموما با فوت همسرشان ضربه روحی میخورند نه لطمه اقتصادی که بعد این مستمری جای خانم را پر کند. بله فقط یک راه وجود خواهد داشت؛ این مستمری باعث شود که فورا خانم دیگری جای خانم سابق را پر کند!بالاخره مردان حساس هستند. مراقب باشیم نه کمبود بودجه پیدا کنند نه کمبود محبت!!!(+) زنان خانه دار همچنان در انتظار بیمه
(+) بیمه زنان خانه دار، پول ندارد
(+) زنان خانه دار را جدی بگیریم.
(+) زنان خانه دار بیشتر از مردان کارگر کار میکنند.
کلمات کلیدی :
زن،
همسر،
ازدواج،
بیمه زنان خانه دار،
اجرة المثل،
مهریه،
نفقه،
زندگی،
طلاق
ارسالکننده : گل دختر در : 88/8/1 12:53 صبح
روز دختر به خیلیها پیامک زدم که تبریک بگویم. در جواباش پیامکهای قشنگی هم گرفتم. یکیاش این بود: «روزت مبارک. امیدوارم مثل حنا با مسئولیت، مثل کوزت صبور، مثل ممول مهربان، مثل جودی شاد و سرزنده و مثل سیندرلا خوشبخت باشی. »پیامک را که برای خواهر دوازده سالهام خواندم بعضی از این شخصیتها را نمیشناخت. دلم گرفت. من با اینها زندگی کردهبودم. با دیدن زندگی اینها بزرگ شدم، آن وقت چطور ممکن است یک دختر دوازده ساله اینها را نشناسد؟!احساس میکنم مادربزرگش هستم نه خواهر بزرگتر! از بس که کودکیمان متفاوت بوده؛ آن هم فقط با حدود یک دهه اختلاف سن.شخصیتهای محبوب ما دختربچه بودند. حنا، کوزت، ممول، دختر مهربون، جودی، آن شرلی، پرین، هایدی، لوسیمی و ... . غیر از جودی که شیطنتهایش کمی از رفتار دخترانه خارج میزد بقیهشان دامن رنگی چیندار میپوشیدند، موهایشان را روبان میبستند و وردست مادرشان در آشپزخانه سرگرم بودند. دخترها قرمز پوش بودند و پسرها آبی. حتی خانوم کوچولویی که با پسر شجاع دوست بود یا بلفی و لیلی بیت را که میدیدیم میگفتیم خب همسایه هستند و همبازی. یعنی غیر از این در فرهنگ مفاهیممان تعریف نشدهبود.
آن وقت الگوی دختران امروز ما شده باربی. باربی با اندامی زنانه، وسایلی زنانه ورفتارهایی زنانه. حتی نسخههای – مثلا- اسلامیاش را هم که به اسم فولا و غیره و ذالک بسازند دردی دوا نمیکند. الگوی زنانه باربی دنیای دخترانهها را به تاراج برده. دختران ما بچگی نکرده بزرگ میشوند و بزرگ نشده وارد دنیای زنانه میشوند.نمیگویم حنا و پرین و لوسیمی الگوهای خوبی برای الان هستند؛ نه.! دریغ از یک روز درس و دانش. آنها که همهاش داشتند در مزرعه و باغ و بستان میگشتند و حلقه گل درست میکردند!دنیای دخترانه نشاط و شوق زندگی است. نمیشود آن را از سنوات عمر حذف کرد و بچهها را بدون تغذیه روحی و بیمقدمه وسط معرکه زنانه انداخت.خیلی درد است که بچه ده ساله از نگاههای معنا دار بازیگران زن و مرد سریال بگوید پس چرا از همدیگر خواستگاری نمیکنند؟ خسته شدم دیگر!
این بلوغ زودرس، دختر بچهها را به کجا میکشاند؟+ لینک این مطلب در شبکه خبر دانشجو
+ گفتگوی آزاد درباره این مطلب در باشگاه مهندسان ایران
+ برای نسلی که فراموش شدهاند.
کلمات کلیدی :
رسانه،
زنان،
دختر،
بلوغ زود رس،
عروسک،
باربی